و چه معمای عجیبی ست ...
آنکه در دلش، درد بزرگی داشت ؛
درد دلی برای گفتن ،
هم داشت ،
هم نداشت ..
پانوشت:چه ساده در میان گریه های خویش زاده میشویم و چه ساده در میان گریه های دیگران میمیریم و در میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی !
و چه معمای عجیبی ست ...
آنکه در دلش، درد بزرگی داشت ؛
درد دلی برای گفتن ،
هم داشت ،
هم نداشت ..
پانوشت:چه ساده در میان گریه های خویش زاده میشویم و چه ساده در میان گریه های دیگران میمیریم و در میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی !