زمستان بوی تمام شدن گرفته ،
و من ! نمیدانم چرا هیچ جوره یخم باز نمیشود …
دل و روحم ناسازگاراند !
سازهای مخالف میزنند !
نه من اهل “کنار آمدن”ام نه آنها