magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram


دیشب با خدا دعوایم شد،باهم قهر کردیم...

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.... 

رفتم گوشه ای نشستم و چند قطره اشک ریختم 

و خوابم برد... 

صبح که بیدار شدم مادرم گفت نمیدانی از دیشب 

تا صبح چه بارانی می امد...


پانوشت: این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست ...!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">