magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram

۱۵۹ مطلب با موضوع «عکس نوشت» ثبت شده است

دختر"ک" بینوا

عشق میفروشد !!

غافل از اینکه

آدمهای شهر

قلب ندارند ..

چقدر دلم یک لحظه گرفت

یاد تو افتادم

یاد  اون همه مهربانی هات

بالام جان گفتن هات

یاد تو

خان ننه

 

پانوشت:

داشتم کشمش می خوردم یاد تو افتادم همیشه وقتی می آمد خونه ما توی جیبش برایمان کشمش می آورد! خدا رحمتش کنه جاش توبهشت هست یقینا"...دوستان خوبم قدر مادربزرگ هاتون رو بدونید.

به اسم جشنواره موسیقی" ...."

چه ها که نمیکنند؟

و آیا  این بود ثمره انقلابی

که پدران ما کردند؟؟




پانوشت :بیچاره آن رقاصه هاوخواننده هاکه با انقلاب ازکشور متواری شدند!"این شبها برج میلادبساط .....جوره جوره"


اینجا در فضای مجازی چیزی به نام حریم وجود ندارد


انگار واتس اپ و تلگرام صیغه عقد موقت می خوانند


تا این دخترکان به ظاهر چادری دلبری کنند از پسران


پی نوشت:


آن وری ها را که انتظاری نیست


این وری ها چرا جاده خاکی زده اند؟



تو به ما دادی ...
هموطن گرامی
 ارادت به رهبر
 تا قیامت شارژ شده است
عشق به ولایت
تا آخرین نفس اعتبار دارد
"همراه رهبر"

السلام علیکم یا اولیاء الله و احبائه!


پانوشت :

امروز داشتم به این آهنگ حامد زمانی گوش میدادم گفتم بزارم اینجا دوستان هم گوش کنند

" خیلی زیباست"

لینک دانلود


عاشق این صحنه بودم

و این جمله :

((بیعت ایرانی بیعت ایمانی است))



 خدا " تو " را که می آفرید


 حواسش


 پرت آرزو های من بود !


 شدی همان آرزوی من ...!


پانوشت : حس خوب پدر شدن همه وجود ام را فرا گرفته است ...دخترم" کیمیا "خوش اومدی عزیزم ...


در تنها پارک شهر ما

همه صندلی ها 

دو نفره اند

اصلا کسی به فکر آدم های تنها نیست

حتی شهرداری....

نگهداشتن دیــــــــن و ایمان

در آخرالزمــــــــان


مثل نگهداشتن ذغال گداخته در


کف دست است...

من رای میدهم ...


به کسی که قول دهد ...


تمام خیابان های این شهر :


و " خاطره هایش " را عوض کند !!

بوی پاییز

بوی دلتنگیست

غریب ؛ مرموز اما دلنشین !

.......................

نه بهار با هیچ اردیبهشتی ,

نه تابستان با هیچ شهریوری ,

ونه زمستان با هیچ اسفندی ,

اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد,

پائیز مهری داشت

که بر دل هر خیابان می نشست ...

اورگیم دولدی غمیله گینه پی مانه کمین

یانیرام حسرتینه هر گجه پروانه کمین

گینه سنسیز-گینه یالقیز-گینه تنها گجلر

دوشرم دیلره عشقینده من افسانه کمین

دولانیر می اسرینده هامی دنیا باشیما

دولانیم قوی باشیوا بو گجه پروانه کمین

عمرومو ورم اگر اولسا مجالیم بیر دم

دولاشام تلریوه ای گوزلیم شانه کمین

ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ؛

ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ...

ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ...

ﻳﮏ ﺳﺎﻝ ...

"ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ"

ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ

ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ،

ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند

ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد

ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ....

ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ!

مثل تو "روح الله"

ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛

ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ

ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ

ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ.

پانوشت : امام عزیزمان هر چند زود از بین ما رفتی اما یاد تو همیشه در دل ما جاویدان خواهد ماند.

تو را
ازشیر
می گیرند
تا بوی
کودکیت را
از یاد ببری ....

و این اولین

بانو!

دستانت بوی نجابت می گیرند،

وقتی

در انبوه نگاه نامحرمان،

مرتب میکنی "چادرت" را . . .

"سیاهِ ساده سنگینت را . . ."

باز هم می گویم؛

اینهمه «ماهواره» حریف این «ماهپاره» نمی شوند .

چون خداوند پشت ماهِ ماست ....


پانوشت : لبیک ای امامم...

انتظار را باید از

مادر شهید گمنام

پرسید ...

ما چه میفهمیم معنی دلتنگی را....


ز پاره های دل من رنگین است 

 سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم 

 سر تن و دل و جان را به خاک می فکنم 

 برای قبر تو چندین نشانه می سازم 

 کشم به لجه شوریدگی بساط "امین

 کنون که رخت سفر چون کرانه میسازم ..... 

نذرکرده ام

صددور

تسبیح "اهدناالصراط المستقیم" بخوانم

شایداین بار مسیرم

به"کربلایت"افتاد...



تو که نباشی برای پرواز

به جذابیت های زمین دل می بندم.

 

پانوشت: با من باش که عمق فکرم رنگ فلسفه زمین نگیرد

چه داستان غریبی است داستان زندگی
دستی که داس را برداشت
همان دستی که گندم را کاشته بود…!

...

مثلِ بوی خیس خورده ,

عجیب میکند ...!


پانوشت: تقدیم به همسرم....

دعا بکن،ولی اگر اجابت نشد،با خدا دعوا نکن و میانه ات به هم نخورد.
چون تو جاهلی و او خبیر و عالم است.
خدا کاری را اشتباه نکرده که با دعای تو به اشتباهش پی ببرد و آن را درست کند!
بخل هم نورزیده است که با التماس تو دست از بخل بردارد و انچه را که مصلحت تو بود ودر اثر بخل نداده بود،به تو بدهد!
این بنده نداند که چه می باید خواست
داننده تویی آنچه تو دانی آن ده ...

اینجا زمین است...

بدبخت ها را مستند میکنند،

خوشبختی را سریال،

و از جدایی ها فیلم سینمایی می سازند.!!!

سراب همین است دیگر

که هر صدایی در تنهایی می شنود

می گوید:

جان دلم…؟!

باران که می آید...
یک نفر،
با لبخندی ، نفس عمیقی می کشد و می گوید: واو چه بوی خوشی می آید
و یک نفر
با چشمانی خیس تر از خیابان
کارتون هایش را جمع می کند و می گوید: خدایا تمام زندگی ام خراب شد...

در عجبم از مردمانی که

از نداری می نالند اما

بر بام خانه های محقرشان بساط گناه پهن است…

این روزها گناه از نان شب هم واجب تر است

نمیدانم آخر این دلتنگی ها
به کجا خواهد رسید
دنیا پر شده
از قاصدک هایی که راهشان را
گم میکنند
نه میتوانی خبر دهی
نه میتوانی خبری بگیری...


پانوشت:سراغت را از “قاصدک” که می گیرم تابی خورده و در دل ابرها” گم می شود غصه ام می گیرد می دانم! شرم دارد از اینکه، خبر دهد، تو” کنارم نیستی”....

خوب گوش کن،

صداى نفس هاى پاییز را می شنوی :

نگرانى هایت را از برگ هاى درختان آویزان کن،

چند روز دیگر می ریزند...

دلتان پیوسته شاد.

دنیا عجیب است

آدمها رنگارنگ ، دود سیگارها یکرنگ !

حق داری دلاور، اگر من هم بودم لقمه در گلویم می ماند...

بروی در میدان جان و خون را فدای اسلام کنی،

اما ثمره ایثارت را اینگونه ببینی...

چادر سه نقطه دارد؛

همان سه نقطه ای

که فرق است

بین پوشیدگی و پوسیدگی!

چیزی که سرنوشت انسان را می سازد

استعدادهایش نیست

انتخابهایش است!


پانوشت :در هیچ اساس نامه ای حق تماشای تو به رسمیت شناخته نشده!خیالت تخت تحریم کن! چادر بکش به تمام چشم ها  چون برنامه صلح آمیزی در کار نیست..

پشت بام خانه های شهر پر از بشقابهای خالی است

این یعنی ما خیلی گدای فرهنگی داریم

خدایا

رزق حلالی برسان تا این بشقابهای گدایی جمع شوند

باور دارم که حجاب

یک هنر است

اما هنرمند کسی است که بتواند

دوست خود را با حجاب کند ...

بیمار خنده های توام

بیشتر بخند...


پانوشت : یارب این شاخه‌ی گل، از شش جهتش دار نگاه **این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد


(هدیه)++ شعر زیبایی از دکتر اصغر هادی پور "شاعر توانمند شهرستان شبستر  --- در ادامه مطلب بخوانید!

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ...

پانوشت : خوش به حال "هادی" که الان کنار ضریح آقاست....


یک صحنه دیده ام که دگر نیست چاره ام

آتش زده به این جگر پاره پاره ام

آن صحنه که رباب کمی آب خورد و گفت ؛

در سینه شیر آمده...کو شیرخواره ام ؟!!!

بابا جان داد

فرزند شهید بود

میگفت بابای من رفت و جان داد

تا هم کلاسی هایم بتوانند بنویسند بابا نان داد...



میگن «هرآنچه دیده بیند٬ دل کند یاد» ...
اما کسانی هم هستن که لازم نیست حتما ببینیشون ...
آنچنان در قلبت جا دارن که انگار سالهاست اون هارو میشناسی ...
به نظرم هرکس شد مصداق « انما انت مذکر»٬

... دامنه تاثیرش خیلی فراتر از جسم هست؛
... با روح آدم ها سر و کار داره ...
یک نفر مثل ... حضرت عشق " آقا سید علی " دوست داشتنی ام

پسر بچه ی سرطانی قبل از ورود به اتاق عمل به پرستار گفت :
خانم اجازه ؟
پرستار گفت : جونم عزیزم !
میشه من
قبل از عمل بمیرم؟
آخه مامان و بابام واسه عمل پول ندارن!

از خجالت آب می شویم...

خاک پایت سرمه چشمانم که دستت را مقابل آقا پنهان کردی تا دلش بیشتر نشکند...

قربان اخلاصت...

فدای دست قطع شده و صورت چروک افتاده ات...

علمدار کربلا با همان دستهای قلم شده اش دستت را بگیرد...

جانباز اسلام، سرت را بالا نگیر که از خجالت آب می شویم...

آدمیزاد روی چیزهای

مهم و با ارزش رمز می گذارد

و چادر همان رمز است!

مادر

مادر است ،

حتی اگر گنجشک باشد....


تابع رهبریم...

تبعیت از ولی خدا یعنی


عباس ببیند جنازه اکبر را جنازه قاسم را و.....


ولی دم نزند تا امامش اجازه دهد!! 


پانوشت : لبیک یا سید علی ...لبیک یا امامم....آقا ما آماده ایم ....اذن جهاد مان بده...


هیچ کس نمی تواند تشخیص دهد

کسی که شانه هایش تکان می خورد

می خندد" یا "گریه می کند

ما از دور خوشیم

اما از نزدیک

سیل اشک امان مان را بریده است ..


وقتی یک سو

عید "سعید" هست

و در سوی دیگر

عید "شهید"

حالا گریه کنیم یا بخندیم!!


پانوشت: یا صاحب الزمان بیا که دلمان خون شده...

با این که دنیا پر است از لبخندهایی که

پشتشان غرض و مرض است

اما لبخندهایی هم وجود دارند که

یخت را اب می کنند...

کشفشان کن!


کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد

خاطره خشکیه…

خاطره خشکیه… 

اونوقت همه ی خاطراتتو

همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن

میریختم تو کیسه

و میدادم بهش

و میرفت ردِ کارش!


میدونم پاتوق ِ هرچی دلشکسته ست
 حرم ِ
هرکی از غربت ِ این زمونه خسته ست
حرم ِ
هرکی از دنیا بریده این روزا
سمت ِ توئه
هرکی هرچی که دره به روش بسته ست
حرم ِ
.
.
.

پانوشت : فقط میتونم بگم چشم هام الان شدیدا "بارانی" هست....  " دانلود نوا  "


بعضی ها گفتند ما خدا را می پرستیم

به ما تهمت بت پرستی زدند

گفتند خامنه ای شده است بت شماها

نه ...! نه ...!

خامنه ای بت نیست

تبری ست که خدا دارد با آن " بت شرق و غرب " را می شکند

* خامنه ای خدا نیست

* ناخدای با خداست


گفتند عینک سیاهت را بردار

دنیا پر از زیبایست عینکم را برداشتم

وحشت کردم از هیاهوی رنگ ها

آدم ها هزار رنگ می شوند

عینکم را بدهید

میخوام به دنیای یک رنگم پناه ببرم

بعضی ها

امر به معروف میکنند 

و بهای سنگینی هم می پردازند

سلام بر شهید

وبعضی ها هم

هزینه سنگینی وارد می کنند

تا معروف شوند که امر کنند

اف بر آنچه می کنید

خرداد

رعد وُ برق


باران


تگرگ


اصلن یادت می افتد..


اشتباهی انتظار را


روی در خانه ام محکم بکوبی


در دلم طوفانِ دلتنگی وحشتناک به پاست . . .

یه مطلبی و از کتاب آقای بحجت خوندم که واسه خودم خیلی مفید بود
ایشون در مورد مشکل به ریا دچار شدن در عبادات میفرمایند
آن زمانی که حس می کنید در حال ریا کردن هستید هدف آن ریا را از سمت مردم برداشته و به سمت خدا ببرید.
به این ترتیب هر وقت ما فکر میکنیم داریم ریا میکنیم با این عمل آن فعل را برای خدا انجام می شود که حتی باعث بیشتر شدن توجه به خدا می شود.

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است یا اندر این زمانه در باغ بسته است؛

خندید و گفت:


ساده نباش ای قفس پرست...


در بسته نیست...


بال و پر تو شکسته است...

روسری

واسه پوشوندن موست

نه چراغونی کردن سر منار!! 


دیالوگ حشمت فردوس در سریال ستایش!


لیلا حاتمی !

با سر افرازی به ایران برگرد

که وزارت ارشاد (بخوانید ورشاد) چشم به راه توست

سهمیۀ ویژه خانۀ خدا را

برایت کنار گذاشته اند !

تا وقتی این ها الگوی دختران این سرزمین هستند

چرا یقه ی مانتوها تا زانو باز نباشد و ساپورت نپوشند

و افکار مردانه ی پسرها را ساپورت نکنند ؟!

" انقلابی که در سینمای خودش یتیم ماند. "

 پانوشت : امروز توی انباری خانه مان بعد از چندین سال یه جفت "کتانی "پیدا کردم !!  دهه شصتی باشی و با این کفش ها خاطره نداشته باشی.....محاله!!  یادش بخیر


شخصی از آیت الله بهجت پرسید :

نماز
برایم مانند جریمه دادن است چه کنم ؟


ایشان فرمودند : زیاد بگویید :


« وَ رَبُکَ الغَنیُّ ذوالرّحمه – سورۀ انعام،آیۀ 133 » ،


« و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است ».

حجاب

حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است.

حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است!

کسی که از حجاب فاصله میگیرد یعنی مرده متحرک است!!!

چون از دو مایه حیات استفاده نمیکند!

درست مثل یک برکه‌

آرام و ساکتم این روزها.

سنگ نینداز و آشوب‌ام نکن.

فقط بگذار،

عکس‌ تو آرام و نرم توی دل‌ام بیفتد. . .

خیالتان راحت . . .

این آدمها

این هیاهوها

این بی مهری ها

هیچ کس و هیچ کدام

وفاداری ام به “ شما ” را سست نمی کند

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


در هیچ اساسنامه ای ،

حق تماشای تو به رسمیت شناخته نشده است !


خیالت تخت ،


_ تحریم کن _


چادر بکش به تمام چشم ها !


برنامه صلح آمیزی در کار نیست..

صداقتی که جایش در عملیات رسانه‌ای 'یارانه نگیرید' خالی بود؛

من مریلا زارعی موظفم توصیه ام به مسئولین باشد نه مردم؛

شما امکانات رفاهی را در اختیار مردم قرار بدهید مردم خودشان یارانه نمی‌گیرند.

اما منی که جایم گرم است و سقفی بالای سرم دارم

و جایزه و دستمزد خوب هم میگیرم، نمیتوانم از عزیزی خواهش کنم که یارانه نگیرد.

حواسمان باشد،

هدف آخر این پلمبها تنها و تنها...

تعلیق ولایت فقیه است!


پانوشت : شنیدیم و دیدیم در خبر ها که در برخی از قسمت های سایت های هسته مان بسته شده و پلمب شده ....همه استکبار با همه هیبت اش بداند انرژی هسته ای حق مسلم ماست....!!


+ جانم فدای حضرت ماه....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


ﺁﻗﺎﯼ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ :
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮔﻨﺪﻡ ﻧﺨﻮﺭ
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻮﺩ .
ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻟﺒﺎﺱ
ﺳﯿﻠﯽ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻤﺪﻥ ...


پانوشت : حی علی الحجاب...

آن روز ماهی قرمزمان خودش را از تنگ شیشه ای انداخت بیرون,

و من فریاد میزدم و هاج و واج نگاهش میکردم, 
نمیدانم اگر خواهرم خانه نبود,  چه بر سر بیچاره می آمد, از خودم بدم آمد
ولی چه تقلایی میکرد برای زنده ماندن!!!!!

پنجره زیباست اگر بگذارند

چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم

عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.

فکر میکنم با خودم
آن میخ
چه کرد با دل علی(ع) ؟
نامرد ها میخواستن با یک میخ
به دو دل ، بزنند...


پانوشت : ای وای محسن مادر....


کاش میشد لاغر کنم خیلی لاغر...

بیست کیلو بشم!

ده کیلو بشم!

نه!...

سنگینه براش...

پنج کیلو شم ...

تا دوباره برم رو پاهای مادر بخوابم ...!
باورت کردمو جزء باورهایم شدی...
.
.
.
بدان که من,

پای باورهایم,

خونم را میدهم!

چادر تو


نه برای نشان دادن فقر در سریال های کشورم است …

نه لباس متهمان دادگاه و زندان ها …

چادر تو تاج بندگی است …

سند زهرایی بودنت را امضا میکند …!

طعنه ها دلسردت نکند بانو …

با افتخار در کوچه های شهر قدم بزن …!

کجا گل‌ های پرپر می‌فروشند؟

شهادت را مکرّر می‌فروشند؟

دلم در حسرت پرواز پوسید

کجا بال کبوتر می‌فروشند؟


پانوشت : شهید گمنام سلام....



آگاه باشید

وقتی وقتش برسد

چشم در چشم موعود

فقط آنهایی سربلندند

که در کوفه ی انتظار

مسلم ابن عقیل را

فهمیده باشند
!!


 جان نوشت : لبیک یا خامنه ای...


امروز عصر انشاءالله عازمیم

به سوی تهران

انگار " یار " طلبیده ما را


می روم به "دیدار حضرت عشق"


پانوشت : چقدر حس خوبی دارم : وقتی "عاشق" در راه دیدار "معشوق" است و چه لذتی بهتر از این...؟!

احتیاجی به تسبیح نیست ، دستانت را که به من بدهی
با انگشتانت ذکر “دوست داشتن” می دهم !

مـــ♥ـــادر یعنی شب تاصبح بیداری

مـــ♥ــــادر یعنی از خودگذشتگی

مـــ♥ـــادر یعنی فداکاری

مـــ♥ـــــادر یعنی بسادگی یک شعر روان

مـــ♥ــــادر یعنی روح زنانه خداوند، لطیف و مهربان

مـــ♥ــــادر یعنی عشقــــ عشقــــــ عشقــــ ...

عشقــــ♥ـــ یعنی مـــ♥ـــادر ...

سید شهیدان اهل قلم :
جاذبه ی خاک به ماندن می خواند،
وآن عهد باطنی به رفتن....
عقل به ماندن می خواند،
و عشق به رفتن ... و این هر دو را خداوند
آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود.


چقدر این جمله برام خاطره انگیزه....

همین

معنی حسرت رو توی هیچ کاغذی نمیشه نوشت..

روی هیچ صفحه ی سفیدی نمیشه تایپ کرد...

با هیچ زبونی نمیشه توضیح داد...


سلام شهید گمنام/



جوجه مرغابیِ کوچک،

پا به پای مادر شنا می کرد و تمام کارهایش را تقلید ؛

گویی می دانست که در این دنیایِ موّاج،

باید الگویی داشت تا جانِ سالم به در برد ...


رسول اکرم (صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله) :
أکرِموا أولادَکُم وَأَحسِنوا آدابَهُم یُغفَرلَکُم؛
فرزندان خود را گرامى بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود.
مکارم الأخلاق، ص 222

دهه ی هشتادیا که نمیدونن این چیه!

اواخر دهه هفتادیا هم نمیدونن

"ولی انصافا خوشمزه ترین غذای دنیا هست"


 پا نوشت : این خاص دهه شستی هاست..!!

 

مادرها شبیه نخ تسبیح می مانند ،

به نسبت دانه ها ،

کمتر خودنمایی می کنند ،

اما اگر نباشند ،

هیچ دانه ای کنار دیگری نمی ماند‏ !‏

خدایا !

کاش نخ  هیچ تسبیحی پاره نشود . .


بی حجابی،
share کردن ناموس است!


پا نوشت:
قابل توجه آقایان



میدونم با تو  به  هر چی دلشکسته است  حرمه

هر کی از غربت این زمونه خسته است حرمه

هر کی از دنیا بریده ...

این روزا سمت توِ...

هر کی  هر چی که دره به روش بسته است سمت حرمه...

آقاجان عنایتی ....

دل من هم سمت حرمه...


پانوشت : امروز بیشتر از همیشه دلتنگ حرم شدم... {  اینم برا هر کی دلش سمت حرمه ....+}




دلتنگی را چگونه هجی کنم

تا درک کنی

چهار ستون بدنم

زیر سنگینیش تا خورده است...

ابرها ی چشم هایم سنگین شده...

انگار بارانی در راه است!


می‌گویند سری که درد نمی‌کند دستمال نبندید،

رزمندگان سرشان درد نمی‌کرد...

ولی دستمال به پیشانی می‌بستند...

و کم کم سر آنها درد می‌کرد...

تا جایی که بایستی سرشان را در راه معبود جدا می‌کردند...

تو ویکی‌پدیا دیدم که بیشتر از 100نوع زبانِ مختلف در کل جهان داریم ....

یعنی آدما بیشتراز 100جورِ مختلف حرف میزنند تا منظور خودشون رو , احساسشون رو , عواطفشون رو ... بیان کنند و به دیگران بفهمونند ...

اما بین اینهمه زبان , نام یکی از رایج ترین زبان های دنیا جا افتاده !
آره رایج ترین و پرگویش ترین زبانی که همه ی جهانی ها بدون استثنا ازش استفاده میکنند ...

زبانی که نه تنها اسمش بین بقیه ی انواع زبان ها نیست ؛
بلکه تابحال کسی اونو ترجمه هم نکرده ...
زبانی که اغلبِ مواقع فهمیده نمیشه ...

زبانِ سکوت .......

رهبرانقلاب:
به دشمنی که لبخند میزند

 اعتماد نکنیم،

آمریکاییها از آنطرف لبخند میزنند و اظهار میل به مذاکره میکنند

 و از این طرف بلافاصله میگویند همه گزینه ها روی میز است،

خب چه غلطی ممکن است انجام دهند...!


پانوشت : توبه گرگ مرگ است پس : مرگ بر آمریکا...

خالی از لطف نیست این رو گوش کنید (+)


این بنده خدا هم ظاهرا خبردار شده قراره براش خواستگار بیاد...


خخخخخخ

چقدر دلگیرم از آدمها!
از حرفها، از کارهایشان!
از نگاه هایشان که خستگی نگاهم را می بینند
و با لبخندی باز هم می خواهند به زور بگویند دوستم دارند!
چقدر دروغ! چقدر فریب!
آن هم بر من زخمی که غریب مانده ام میان این سیاهی؟!
خدایا! خسته ام!
به تو می سپارمشان، ولی
تو دل کوچکم را به کسی جز خودت مسپار !
خدایا!
تو را به وسعت عاشقی ات سوگند!
مرا در کوچکی عاشقی ام بزرگ دار!


پانوشت : مخاطب آ رئیس...

در خون ماست..
غیرت سردار علقمه..
هیهات اگر..
حسین زمان را رها کنیم... ...



این جا کلاس درس ماست

اینجا یک ترم بالاتر که می روی

مانتو و مقتعه ات بالاتر می رود

اینجا یک ترم بالاتر که می روی

به قول معروف کلاست بالاتر می رود

اینجا یک ترم بالاتر که می روی

روابط اجتماعی ات (با آقایان) بالاتر می رود

اینجا یک ترم بالاتر که می روی

. . .

عجیب است

سر کلاس ما

جای بالارفتن شعور و ارزش و حیا خالی است


هر روز غیبت می خورد

و سرانجام حذف می شود
"سید طاهر"

از روى کینه نیست

اگر خنجر به سینه ات مى زنند

این مردمان ،

تنها به شرط چاقو ،

دل مى برند !....

~

پوتیـن (رئیس جمهور روسیه) :

من مسیح را ندیدام ، اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خوانده ام ، من مسیح را در رهبری ایران دیده ام.

دکوئیــار (دبیر کل اسبق سازمان ملل) :

من مدرک دکترای علوم سیاسی دارم و سی سال کار سیاسی کرده ام ، چند سال است دبیر کل سازمان ملل هستم ، تا کنون شخصیتی به سیاست مداری و هوشمندی او ندیده ام .

طرح نوشت :

14 آذر سالروز پانهادن قهرمان من،شهید عباس بابایی ، به این دنیا

خدا کند اخلاق و رفتار و کردارمان هم شبیه شهدا باشد.

انشالله

دل نوشت :

بی لشگریم ، حوصله ی شرح قصه نیست

فرمانبریم حوصله ی شــــرح قصــه نیـست

آیینه ها بـــه دیــدن هــم خــو گـــرفــته اند

یـکدیگریم ، حــوصلـه ی شــرح قصه نیست




میدانید درد کجاست...؟درد اینجاست که :

برهنگی مد شده و "نجابت و حیا خز"..!!

داستان هم از آنجا شروع شد که شما دوست عزیز لایک را بر برهنه ها زدید نه به نجیب ها!!

خودتان قضاوت کنید کدام یک لایق لایک و تایید هستند...؟؟

درد اینجاست که برهنگی شده "روشن فکری"..و نجابت و حیا شده "امل بازی"..

درد اینجاست که به برهنگی میگویند "آزادی"...!!

و به کدام عقل و منطق "فحشا" را آزادی معنی میکنید؟؟

و وای بر آن دختری که "پاکی" و "معصومیت" خود را حرام کوبیدن لایک های پر "هوس" میکند..!!!!


عفیف بمان بانو (!)

در را ببند

بگذار در بزنند

بگذار بگویند{مهمان نواز} نیستی. . . (!)

اینگونه هر کسی حریم دلـ[]ـَت را {لمس}نمی کند


من با تمام سختی ها به زندگی می خندم شما هم بخندید...!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

به تقویمی که مرا یکسال بزرگتر نشان می دهد !
حتی ...

به موهای سفیدی که بر سرم می رویند !..

کاری ندارم !!

من ...

هنوز خود را کودک خانه ی تو می دانم !!

مــــــــــــــادر


فرقی نمی کند
کجآ

یا ک‍ی!

در هیاهوی این شهر

هرکجا و هر وقت دچار واهمه شدی

با "
ایمانت" وضو بگیر
زیر لب نیت کن

"حجاب می کنم قربة الی الله"


پانوشت: هرچند قبلا اینو نوشته بودم اما گفتن اینو دوباره بیارین اولین صفحه و منم.....

اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم

چیزی از معناش کم نمیشه !


درست مثه آدمهای گندی که


لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !

چقدر زیبا...

بهش گفت پول برای طلا، فعلا ندارم؛ عوضش

قول میدم هر سال بیارمت طلائیه !...



غمگینم

غمگینم همانند
مادری که کودک بیمارش

با لبخند به او میگوید:

امسال،

سین هشتم سفره ی ما سرطان من است...

خالصانه برای کودکان بیمار دعا کنیم..

دیده ایم که تک سایزها را به حراج میگذارند،..

به خاطر مشتری کم شان،..

ولی تک سایز شهادت را مزایده ای میفروشند،

هر کسی بابت اش بهای بیشتری بدهد، میدهند اش به او،

بیشترین بها، که عبارت خوبی نیست، به جایش مینویسم

تمام دار و ندارش...


پانوشت: جمله ای که روی تابوت نوشتم فکر کنم این بود....اللهم الرزقنا توفیق الشهادهــــ...

بقول پروین :

وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است

شمشیر روز معرکه زشت است در نیام!

خدایا . . . !

گفتی که دل شکسته باید آورد . . .

یعنی دل از این شکسته تر می خواهی ؟

وقتی روزگار تو را در شرایط سخت قرار داد

نگو ،" چرا من؟؟ "

بگو: " نشونت میدم "

دنیا مشتش را باز کرد.

شهدا "گل" بودند و ما "پوچ".

خدا آنها را برد و زمان ما را...

کمی از دندانم شکست . . .

برای شن ریزه ای که درغذایم بود. . .

دردکشیدم . . .

نه برای دندانم . . .

برای کم شدن سوی چشمان مادرم . . !

روزی که قصه،

قصه ی "پروانه" بود و "شمع" ! ...

آن «مرد ِ سبزپوش»

دلی بی قرار داشت!

کاش به جای حـجاب ،

حیا اجباری بود !

شرف اجباری بود !

راستی و درستی اجباری بود !

کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود !

کاش یه ذره انسانیت اجباری بود ! ...

برای  هر کس که رفتنی ست ،

فقط باید ..

کنار ایستاد ..

و ..

راه باز کرد !

به همین سادگی !
.


آقا گیر نده بخدا ما قصدمون ازدواجه!!

از ترس فاسد شدن ،

دلت را حراج نکن

خشک کردن هنوز هم جواب میدهد!


پانوشت: دخترک خودش را برای جلب توجه  پسرها به آب و آتیش میزد!!

از بالا تا پایین سیاه میپوشم


ما مصیبت زده ایم


چندی پیش  حیای زنان شهرم


به دار فانی پیوسته است.


پانوشت: برای مُرده پانوشت نمی نویسم!!



آهای سرنوشت!!

اسکار حق توست

سال هاست مرا

فیلم کرده ای….!



" زن ، زیباترین لبخند خداست "

این زیبایی بر همه مادران، زنان و دختران پاک میهنم فرخنده و شاد باش باد.

تقدیم به همه مادران، زنان و دختران بیننده وبلاگم....


پانوشت: امروز وقتی کادو مادرم رو دادم بهش گفتم دلت الان چی میخواد؟؟ بعد از کلی دعا و خواسته از خدا برا ما ...گفت:

"دلم برا مادر بزرگ تون تنگ شده"!! خدا رحمتش کنه....

" دلگیر " نباش!

دلت که " گیر " باشد؛


رها نمی شوی.....!


یادت باشد :


"خداوند" ، بندگان خود را؛


با آنچه بدان " دل بسته " اند می آزماید...

بگذار بسته بمانند لبهایم ...
سکوت کن...
قلبم !

صبور باش...
هم دردهای دیگران را
هم دردهای خودت را ...
ذره ذره تمام شو ...

ولی
بگذار درد فقط تو را بسوزاند
بگذار فقط مژه های تو را سیل ببرد ...

بگذار چادر

پیله کند مدام

به پروانه شدنت می ارزد!!


قبرم را ساده و هم سطح زمین درست کنید

و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید

و فقط با انگشت روی آن بنویسید

پر کاهی تقدیم به

فرازی از وصیت نامه

عبور میکنم ،
هر روز
از کنار نیمکت های خالی پارک . . .
طوری که انگار کسی
در آخرین نیمکت
انتظارم را میکشد !
و به آنجا که میرسم
باید وانمود کنم ،
که باز دیر رسیده ام . . !

مقدس ترین مکان دنیا ؛


ﻧﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻧﻪ ﻭﺍﺗﯿﮑﺎﻥ ، ﻧﻪ ﺑﯿﺖﺍﻟﻤﻘﺪﺱ ﻭ ﻧﻪ ﺗﺒﺖ ...

ﺑﻠﮑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺮﻣﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ !!!

رنگ جوجه ها را عوض می کنیم تا فرزندانمان
برای بازی با جوجه رنگی فریب زیباییشان را بخورند
شاید می خواهیم به آنها بیاموزیم برای فریب دادن
و بازیچه کردن باید رنگ را عوض کنیم...!!

داشتم به زلزله شهرمان فکر میکردم

با ابن همه گناه مردم که فاش نمیگویم چه و چه....

خدا به خاطر فاطمه (س)این بار از ما گذشت!

نمایشگاه فاطمیه"گل یاس" تسوج هنوزبرپاست!!

من یقین کردم به این که:

فاطمه نجاتمان داد!!

شهید گمنام سلام....


"نه"


امروز میگم:


شهید گمنام خدافظ....!!


پانوشت: مادرت هنوز هم منتظرت هست.....تو که نیامده باز رفتی...!


گرهِ
اهل زمین

بسته به دستان تو

و به نخ چادر خاکی

 تو وا می گردد...


چه غریبانه قدم میزدی ؛

میان رفیق هایی که رفتند...

و حالا تو مانده ای و

نارفیق هایی که هریک

سهمی در غربتت ،

در سپید کردن موهایت دارند...


رو به راهم !...

رو به راهی که رفته ای سید...

رو به راهی که مانده ام ... !

راست میگفتی سید

زندگی زیباست اما،شهادت زیباتر..



تا دست راستش را جلوتر برد تازه یادش افتاد ...
بغضش گرفت و اشکش جاری شد ..

لبخند
حضرت عشق را میدید و زیر لب میگفت:
رحم الله عمی العباس !


گاهی لازمه که دور خودت یه دیوار قطور بکشی

و تو و بمونی

و تا بفهمی کی برای شکستن

و دوباره دیدنت میاد سمتت!!

گذشت آن روزها که می گفتند :

کبوترباکبوتر,

باز با باز!

حالا کبوتر با گنبدطلای رضاست

و باز ما تنها!


چقدر سخته یک رنگ ماندن

در دنیایی که مردمش

برای زنده ماندن!!

حاضرن هزار رنگ باشند!

یک دقیقه می کنم

به  کسانی که از درد می میرند

اما سوژه عکاسانی می شوند

که به طمع جایزه چند صد دلاری

با بی رحمی می خندند

و فلاش دوربین را می زنند ...


فرشته کوچک ،

راه گم کرده ای مگر ؟

اینجا زمین است

قلمرو انسانهای بی بال و پَر ِ حریص

گم شدن دربین شان تاوان سنگینی دارد ...

«هب لی کمال الانقطاع الیک»

«بم» ناک ترین حادثه ی قلب ام باش

 پی نوشت:" "
همین...

حالم خوب است،

اما هر از گاهی خیال می کنم

یک موریانه

چوبهای صبرم را می جود


پانوشت: دلم را تهدید کرده ام که بهانه ات را نگیرد… وگرنه دوباره میدهم بسوزانیش…


تصویر خود گویای می باشد ...

این روزها

اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "



سهراب گفته بودی:

قایقی خواهی ساخت

دور خواهی شداز این خاک غریب

قایقت جا دارد؟



حقیقت این است

کـــه و شهید

فقط نام مستعار توست

آن زن هنوز هـــم

"" صدایت می کند ...

شیشه نازک احساس مرا

دست نزن

چندشم می شود

از لکه انگشت دروغ




خوشبختی شاید همین باشد

تو

چای قند پهلو

و من ….

برآمدگی گونه هایت

توان آن را دارد

که امیـــد رفته را بازگرداند،

تجــربه ثابت کرده است

که گاه قــوسی کوچک ،

میتواند مــعماری بـــنایی را نـــجات دهد

گاهی پرنده هم سقوط می کند…

راز پرواز را به خاطر بسپار…

تا در اوج بمانی…



{ خدایا | تعارف که ندارم | از وقتی که موبایلم شد نوکیاx1  ِ رنگی | بیشتر به Missed Call های تو | توجه می‌کنم... }

خیس از اشک

به خانه برگشت

به دروغ گفت

چترم را فراموش کردم ...

چه خاصیت هایی دارد

این باران ...


همراه اولم هم اعتباریست...
.
.
.
.

""باید شارژش کنم تا همراهم باشد""


دروغ میگوید”هیچ کس تنها نیست

وقتی تلویزیون داشت

مستندی

در باره‌ی پدرش پخش می‌کرد

علی کوچولو گریه میکرد

این اشک‌ها، برای تو «بابا» نمی‌شود...{-31-}

پانوشت:

+دلم سوخت وقتی این صحنه گریه های علی کوچولوی احمدی روشن رو دیدم!باباش برا خاطر ما رفت!!قدر شهدا و فرزندان اونها رو بدونیم

+.......

پانوشت نمینویسم تا هرکی نظرشو با دیدن این عکسها بگه اضافه کنم به همین جا.....

-----------------------------------------------

"نفس" : پدرم اشکهای روی گونه هایم را ببین... ببین که حتی این اشکها هم از نبودن تو دلگیرند...

"خادمین فاطمه زهرا" :خودکار من داشت با تمام ابهتش مینوشت اما اجازهه نداند...



زمین جای ماندن نیست

ما مسافر آسمانیم


وقتی خدا بخواهد چیزی را نگه دارد!





چه زیبا میگفت

مترسک"

وقتی نمی شود رفت

همین یک پا هم اضافیست