دانه ی های فیروزه ای تسبیح
از دلتنگی
افسار گسیخته اند
شوق میخواهد
صد دانه ی عاشق ذاکر را
دور نخی تازه جمع کرد
دل میخواهد دوباره با آن ذکر گفت: [اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم]
آقای من؛دل ، شوق ، عشق در گروی گوشه ی چَشم شماست.
از این لحظه،دور تمام ثانیه ها میگردم
دنیایم را چراغانی میکنم،تسبیحم را نخ
مگر چند بار، نیمه ی شعبان می آید
و عشق متولد میشود؟!
[اللّهم عجّل لولیک الفرج](تولدت مبارک ای همه هستی ِ عالم ِ امکان)