حال این روزهایم
یکسره شبیه همان تکه ی پرمعنا و به یاد ماندنی
فیلم "طلا و مس" است ...
همان لحظه ای که
آقا سید غمگین تر و نا امید تر از همیشه ...
پشت دار قالی نشسته بود
و هر رج که می زد زیر لب زمزمه می کرد:
الهی وَ رَبّی مَن لی غَیرُک ...
اَسئَلُه کَشفَ ضَری و النظُر فی اَمری ...