
یک سال گذشت....
هم توش خندیدیم هم دیگرانو به خنده انداختیم...
گاهی وقتا هم برعکس...
نمی خوام تو این آخر سال کلمه های منفی بشینن بربر نگاتون کنن...
ولی حلالیت گرفتن آخر سال هیچ حرف بدی توش نیست...
جز اینکه باعث دامن زدن به خوبی ها میشه هیچی دیگه نداره...
حلالم کنید...
همتون...
اگر حرفی...
مطلبی...
نظری...
خلاصه همه و همش رو بذارید به پای خامی و ...
بعضی وقتا خوبه از کودک درونمونم معذرت بخوایم که خیلی جاها مجبور شدیم بیچاره رو سرکوب کنیم...
از غرورمون که بعضی وقتا با نادونیمون شکوندیمش... اونم بی جهت...
ازهمین کره خاکی که داریم توش زندگی میکنیم هم بیایم معذرت بخوایم...
شاید با تکبر روش قدم زدیم...
و بالاخره اگر تو این مدتی که کنارتون بودم جایی باعث رنجشتون شدم یا ازم خاطره بدی تو ذهنتون هست منو ببخشید....
سالی پر از شادی و نشاط و امید و سلامتی و موفقیت برای تک تک شماها آرزو دارم.....
پانوشت : دوستات خوبم ایام فاطمیه است یه جمله میگم و تمام : *سفره هفت سین و خرید شب عید وآجیل کسی رو شفاعت نمیکنه...فردای محشر مادرمون حضرت زهراست که به دادمون میرسه!!!*
*تکلیف گفتنی ها که معلوم است...زحمت نگفتنی ها هم می افتد برگردن شما...و می دانم نگفتنیها بیشتر از گفتنی هاست!
ایلخانی/
سفره ای که سین هایش تک به تک یاد تو را دارد ...
عیدتان زهرایی باد ...