magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram

هر چه زمان می‌گذرد

شعر را بیشتر دوست دارم.

زیرا شعر

چونان زیبارُوی مُرددی است

که روز با او وعده‌ی‌ دیدار می‌گذارم

اما به ندرت می‌آید

یا هرگز نمی‌آید...!

نظرات (۱)



گاهی به خودم می آیم و می بینم لذت حس کردن یا دیدن خیلی چیزها را از دست داده ام...



مثل خط کشی کردن دفتر مشق از سر حوصله...



ذوق کردن بابت رسیدن به یک روز تعطیل...



گاز زدن یک بستنی کیم دوقلو...
شنیدن بقبقوی یاکریم ها سر ظهر داغ تابستان.



..
تراشیدن مدادهای رنگی و چیدنشان در قاب فلزی...



نامه دادن به یک همکلاسی قدیمی و چشم انتظاری برای رسیدن جوابش.


..
شب ماندن در خانه مادربزرگم و خوابیدن روی ملافه های گل درشتش...



بوی ورق های دفتر کاهی و نوشتن با مداد و گوش دادن به صدای حرکتش روی کاغذ...



بیست گرفتن، شعر حفظ کردن...



آغوش مادرم! شوق یک سفر دسته جمعی با فامیل و شب بیداری تا صبح...


اسم فامیل بازی کردن و جر زدن! و خیلی چیزهای دیگر...


آدم که بزرگ میشود دیگر خیلی چیزهایی که در سالهای کودکی و نوجوانی سر شوقش می آورد و برایش لحظات خوبی را میساخت، از یاد می برد...



غرق شدن در شتاب نفس گیر زندگی و فراموش کردن گذر زمان در کوچه پس کوچه ده کوره های مجازی، لذت بردن از چیزهای ساده را از خاطرم برده است...


 حس های زیبای فراموش شده ات را بیدار کن...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">