بانو....
گذشت آن زمان ک نفت را طلای سیاه میگفتند
این روزها طلا تویی سیاه هم چادرت...
پانوشت :بانو پریشان است گیسویت! اما ، پریشان تر از گیسوی تو پسریست که میخواهد نگاهش را نگاه دارد! مَگذار دلش را پریشانِی گیسوانت بلرزاند ....شاید دل او تمام دار و ندار بانوی دیگریست!