معمولی بودن را دوست دارم ...
ادم وقتی معمولی باشه ....
نه نقاشی را کنار میزاره ...
نه دماغشو عمل میکنه ...
نه غصه میخوره چرا ماشینش معمولیه ...
نه از غدا خوردن در یک ساندویچی واهمه داره ...
نه از لبخند زدن به برخی ها ابا داره ...
و یا داشتن دوستان ساده و تنگدست هراسی داره ...
حقیقت اینه که ...
خاص بودن ...
لذت برخی چیز ها رو از بین میبره ...
و ادم به هراس میفتد ...
هراس میتواند لذت زندگی کردن ...
نوشتن ...
رقصیدن ...
خوردن ...
نوشیدن ...
پوشیدن...
را از ادم بگیره ...
برای همینه دوست ندارم خاص باشم ...
و به معمولی بودنم میبالم ...
همون خوشتیپ ما...
پست زیباییــــــــــــ بود
البته آدم میتونه فقیرانه یا معمولی هم زندگی کنه ولی بازم خاص باشه پیش اون بالایی...