magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram

نمی گفت بیا ...
نمی گفت بمان ...
حتی نمی گفت برو، راحتم بگذار ...
می آمد،
حرف های عاشقانه می شنید،
لبخند می زد و می رفت ...
این کار هر شب او بود ...!

نظرات (۲)

  • خادم فاطمه زهرا
  • ماهیگیر دلش سوخت

    این بار ماهی بود که از تنهایی قلاب را

    رها نمی کرد...

    پاسخ:
    زیبا بود آفرین.....خوش اومدین بزرگوار...
    در حدیث قدسی امده است که:
    وقتی که قسمتی از شب یا یک سوم آن سپری میشود, خداوند به آسمان دنیا می آید و آنگاه می فرماید: 
    آیا کسی هست که دعایی داشته باشد تا مستجاب شود؟
    آیا کسی هست که طلب بخشش گناهانش را بکند تا بخشیده شود؟
    تا وقتی که هوا روشن می شود

    کار هر شب او است, هر شب........
    نزدیکتر می آید,  تا بشنود مرا,  تا بشنود تو را, تا بشنود همه ی حرفهایمان را...
    باور میکنی؟
    الهی,  راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی


    دوست نشسته در نظر,  من به کجا نظر کنم؟
    اوست گرفته شهر دل,  من به کجا سفر برم؟

    تو نزدیکتر میشوی و من بیقرار تر , بیقراری هم عالمی دارد
    قله ی کدام کوه است که تو را نزدیکتر از همه احساس می کند؟
    نشانی اش را به من بگو, بگو شاید درمان بی قراریهایم شود, 
    پایین می آیی که دعاهایم را مستجاب کنی؟ 
    ومن چه حاجتی جز تو دارم, جز تو چه از تو بخواهم,  که تو خود برایم همه چیز و همه کسی

    مرا بنواز,  ای کریم بنده نواز
    که به نوازش تو نیازمندم



    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">