من جامانده ام
من هنوز میان کوچه پس کوچه های کودکی ام دنبال بهانه هایم میگردم
من هنوز میان لی لی های حیاط
میان بازی هایی که برنده ای نداشت
میان رویای خیس کودکانه
میان دلتنگی برای مادربزرگ
جامانده ام
نه
پاهایم را رها کنید
نمیخواهم به دنیای دیگری قدم بگذارم
من دنیای دیگری را دوست ندارم
من هنوز به آرامش دانه های انار فکر میکنم!
به لجبازی هایم
بهانه هایم را از من نگیرید
نه راهی ندارد
تو بزرگ شده ای
آهای جوجه کوچولو
تو بایدپریدن یاد بگیری!