ز پاره های دل من شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
سر تن و دل و جان را به خاک می فکنم
برای قبر تو چندین نشانه می سازم
کشم به لجه شوریدگی بساط "امین"
کنون که رخت سفر چون کرانه میسازم .....
پانوشت : باز بوی شهید در شهر می پیچد...
+ خودم میدونم که شرمنده پلاکتم...."شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات"
امام حیف که سعادتی نیست..