magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram

به من می گویی قلب داری!؟

و من چگونه به تو بفهمانم

که قلب هیچ‌کس

را نمی‌توانی تویِ قفسه‌ی سینه‌اش پیدا کنی!

مفهومِ گناه با تو عوض می شود

ارتکابی چنین سرخ

عشق را هم دوُر می زند ...

تو گناهی ساده هستی

وَ من معصومانه به تو مرتکبم .

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


حس عجیبی دارم
هوس رفتن
در بند بند وجودم موج میزن
رفتن , رفتن از دیار
لاشه من, من را
ببخش
خسته جانم
روانم می خواهد فریاد آزادی سر دهد
زین پس بی روان , آسوده بخواب

یاد گرفتم هر وقت دلم واسه کسی تنگ شد...
شب برم کنار پنجره ی اتاقم...
و یه ستاره تو آسمون به نامش بزنم...
الان مدتهاست که...
همه ی ستاره های آسمون به نامت شده!!!


به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛

شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...

و

نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت باش ، شاید از دهانی شنیده باشی

که قبل از حرف زدن به آن فکر نکرده!

حالا که من

با تمام خودم

عاشق تو هستم

تو هم چادرت را کیپ تر با دست جمع کن...

سرسنگین تر می شوی

و بیشتر رو  بگیر

تا نبادا

چشمی را ربوده باشی

ولو به برق یک نگاه


زندگی تعداد نفسها نیست!

زندگی تعداد لبخندهای


کسانیست


که
دوستشان داریم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


من از تو
سبز می شوم
و تو از من !
به هم که گره بخوریم
بختمان باز می شود و
خوشبختی قسمتمان ...
روبه روم
روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش


پانوشت : هر روز که میگذرد حس میکنم "خوشبختی" دو دستی منو بغل کرده!

سر به هوا نیستم

اما همیشه چشم به آسمان دارم

حال عجیبی است دیدن همان آسمان که شاید


تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای...

چندتا قانون درست و حسابی و واقعی درباره‌ی عشق و ازدواج بلدم:
اگر به دیگران احترام نگذاری، مشکل پیدا می‌کنی
اگر توافق و مصالحه بلد نباشی، مشکل پیدا می‌کنی
اگر بلد نباشی، در مورد آنچه  که بین‌تان اتفاق می‌افتد ، آزادانه و راحت حرف بزنی، مشکل پیدا می کنی
و اگر ارزش‌گذاری‌هایتان یکسان و مشترک نباشد، مشکل پیدا می کنید
ارزش‌هایتان باید مشابه باشد و مهم ترین ارزش‌گذاری ایمان به شأن والای ازدواج است …

آن لحظه‌ای که نگرانش می‌شوی
همان لحظه‌ای که ترس از دست دادن سراغت می‌آید
یعنی دیگر دست و پا نزن، عاشق شده‌ای
امیدی به نجاتت نیست …

 

آن کسی که تو را خلق کرده است،

اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت:«آمنوا»

اینکه کنار «آمنوا» گفته:«آمَنُوا وَ عَمِلُوالصَّالِحات»

یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت...


پانوشت: اللهم أذِقنا طَعمَ الایمان (پروردگارا بچشان ما را از طعم ایمانت . . .)

ق

آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑُﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ .....
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ ﻣﯽ ﺫﺍﺭﻥ ....
ﺍﻣﺎ .....
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ ...
ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﭼﯿﺰﯼ نمی ﮔﻦ ....

و سکوت ....

سکوت ....

سکوت...

گاهی دلم میخواهد !
اما . . .
آخ از این اما . . .
اما همان حرفی ست که پشت همه دل بخواهی هاست . . .

از بودن هایت

یک نبودن  تلخ


چسبیده به جان بی جانم.

اللّهم عجّل لولیک الفرج

فاصله

تسلیم  دافعه نمی شود

به ارتفاع هر ثانیه

آتش  جاذبه ات

تشنه ی عاطفه ام می کند.

ملالی نیست

به پای  تو سوختن

خاطره ای می شود...

دعای باران برای چه؟

کافی است

هوایم آبستن نامت شود

آن وقت

تمام شهر

مهمان  دلتنگی  چشمانم می شوند.

چترت را باز کن، خیس میشوی ...

خودت گفتی که * نازل میکنی آرامش را بر قلب مومنان *
مگر نه ؟

قبول ... مومن نیستم

اما
بنده ات که هستم ...
میشود بر دل من نیز نازل کنی ...؟!

۞ هو الذی أنزل السّکینة علی قلوب المؤمنین ۞


سوره فتح ، آیه 4 


این روزها که می گذرد

ریشه های تو در من عمیق تر می شود!!

آنقدر اشک به پای تمنای تو ریخته ام

که محال است بتوانی

پا بیرون بکشی از خاک خیس من…!!

آن چنان که تو مرا گرفتار می کنی

من نیز تمام تو را

در کام می کشم…!!

مرا از تو

تو را از من

گریزی نیست!!!!!?

کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد

خاطره خشکیه…

خاطره خشکیه… 

اونوقت همه ی خاطراتتو

همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن

میریختم تو کیسه

و میدادم بهش

و میرفت ردِ کارش!

برای نوشتن از دلتنگی که

واژه و استعاره لازم نیست ،

" فقط یک دل میخواهد "

که تنگ شده باشد همین ...

گاهی اگر دعایت مستجاب نشد، برو و گوشه ای بنشین...

زانوهایت را بغل بگیر و یک دل سیر گریه کن...

شاید لازم باشد میان گریه هایت بگویی: 

.:: اللهُمَّ اغفِر لِیَ الذُنوبَ الّتی تَحبِسُ الدُّعا ::. 

خدایا! ببخش آن گناهانم را که دعایم را حبس کرده است...

دلم

برای لا اله الا الله و محمد رسول الله


حک شده بر پرچم ننگین داعش


سخت می سوزد!


کاش همه ی دهانها بودم تا بر سر دنیا فریاد میزدم ،


این قوم وحشی از ما نیستند.


اینها دل پیامبر ما را روزی هزار بار خون میکنند...


ﮔﺎﻩ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﯽ ﻭﺍﺳﻄﻪ ،

ﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ،

ﮔﺎﻩ ﺑﺎﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ،

ﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﻢ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ،

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ،

ﺳﻼﻡ ﺧﺪﺍﯼ ﯾﮑﺘﺎﯼ ﻣﻦ

لاتَکِلنِی اِلی خَلقِک....

الهی کارم را به خلق وامگذار....


صحیفه سجادیه.دعای 22

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

جنس تنهایی تو

از نخ بی مهری ماست


هر چه ما بر گنه آلوده تریم


از شما دور تریم

می گویند

سری را که درد نمیکند

دستمال نمی بندند ؛

ولی سر من

درد می کند برای سربندی که

نام مقدس تو

روی آن حک شده باشد ...


"هرگز" در "زندگی" ناامید نشوید

یادتان باشد. . . . 

"زیباترین" باران ها. . . . .

از "سیاه‌ترین" ابرها می‌بارد. . . . .

اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی

پروردگار هم هنگام ارتکاب گناهان ،


برای تو ایجاد
مانع می کند

(( مرحوم آیت الله حق شناس ))


خسته شدم از بس

ادای کوه بودن را درآوردم...

می خواهم خودم باشم...

می خواهم

فرو بریزم . . .


پانوشت : شب قدر "شب بیقراری ها " چقدر نزدیک هست....

نقطه ها،

دکمه های کلمات اند...

هر حرفی که میزنیم،

لباسی تنِ احساسی کرده ایم...

حواسمان باشد،

دکمه ها را

جا به جا

نبندیم

دیوانه را گفتند چه خواهی از خدای خویش


دیوانه را گفتند: چه خواهی از خدای خویش؟


گفت: عقل سالم… تا دوباره برای عشقم دیوانه شوم!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره!

چون لبخند و به هر کسی میتونی هدیه کنی،

اما...

اشک و فقط برای کسی می ریزی

که نمیخوای از دستش بدی...

زندگی دفتری از خاطره هاست
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
یک نفر همسفر خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
تا چشم باز کنیم عمرمان میگذرد
آنچه باقیست فقط خوبی هاست...


زیباترین پنجره ی دنیا

قاب چادر توست

وقتی چادرت را کمی روی صورتت می کشی

و از میان حاشیه ی آن تنها قرآن را می بینی و می خوانی...


یا أنیس من لا أنیس له...

" وَ هُوَ خَیرُ الرازِقین "

او به من


بهترین روزی را داد . . .

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم،

دست نوازش بر سرش میکشم میگویم:

«غصه نخور، میگذرد…»

برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم:

«بس کن دیگر بزرگ شدی…»

گاهی هم دوستی میشوم مهربان،

دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا…

دلم چه" پدر , مادری" دارد....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


 

 

هر کی این کلیپ رو ببینه ممکن نیست "بارانی" نشه چشم هاش...."گریه"


پانوشت :  حالا که کلیپ رو دیدی " رقیه"(س) رو شناختی؟

 

 

خوش آمدی ماه خدا

بیا تا که با آمدنت

شاید

بیاید آن که سالها

روزه دار روی ماهش بوده ایم...


پانوشت : اللهم عجل لولیک الفرج

اهل غم یاخشی بیلر کی نئچه ساعت دی گئجه
بی خیال اهلی اوچون گور نئجه راحت دی گئجه
سنده بیر من تکی دوش درده دوشون اسراری
هامی یاتسین سن اویان گور نه قیامت دی گئجه
گئجه گلدیکجه سیزیلدار اوره یین یاره لری
دئشیلر یاره لریم تئیخا جراحت دی گئجه ...

پانوشت : دوستان فارسی زبان اگر خواستند معنی شعر رو میفرستم براشون....

دلم دوست دارد دسته گل به آب بدهد

عاشق شود

شیطنت کند

شور بزند

از همان دلشوره های خوب

اما

چه بد دلتنگت شده است!

آتش زدن به یک “سرنوشت

کبریت نمی خواهد که !!

“پا” می خواهد …

که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر …

و …

بروی .. !!

به خودم می گم :

اگر توانستی هر شب یک جزء

نشد ... نیم جزء

نشد ... یک حزب

نشد ... دو صفحه

نشد ... یک صفحه قرآن بخوان

اگر هم یک شب حال قرآن خواندن نداشتی

قرآن را بردار ، باز کن ، چند لحظه نگاه کن ، ببوس و بعد برو و بخواب

اما بی قرآن نمان ...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شاید در ظاهر فاصله بین من و توست

اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را روی قلبم میگذارم


آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛


چه ساده
تمام زندگیم شده ای

و چه زیبا فاصله ها را عبور کردی و در کنارم هستی


تا همیشه در من جاری باش ...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

و "تو"پیدا شدی

در حجم سبز یک اتفاق

و من

دچار شدم به ابعاد سادۀ خواستن

و این همان هندسۀ عشق است..!!


یک نفر در همین نزدیکی ها چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است

خیالت راحت باشد آرام چشم هایت را ببند یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است


یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا تنها تو را باور دارد..


پانوشت: تقدیم به "تو"ام...

گاهی با خودم فکر میکنم

که چقدر آدم هایی که محبت می کنند

کمیابند

و آدم هایی که قدر محبت را می دانند

نایاب!

خدای "من و تو"وقتی میگه یه کاری رو انجام میدم،

انجام میده،

شک نکن رو حرفش هست

(ال عمران ایه9)

"دل" را به خدا بسپار....

ماه رمضان در پیش است
یک عمر اگر ، روزه
بگیریم و ...
بگیرید و ....
بگیرند
همتا نشود با
عطشِ خشک دهانِ
علی اصغر ...


السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

خدایی که در این نزدیکیست ....

گفتم : خسته ام ! 

گفت : از رحمت خدا ناامید نشوید . (زمر/۵۳)

گفتم : هیچکس نمیداند در دلم چه میگذرد!

گفت : خدا حائل است میان انسان و قلبش . (أنفال/۲۶)

گفتم : کسی را ندارم !

گفت : ما از رگ گردن به تو نزدیکتریم . (ق/۱۶)

گفتم : گویا فراموشم کرده ای!

گفت : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ......

التماس دعا

سرنوشت مرا خیر بنویس

تقدیری مبارک

تا هر چه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم

و هر چه را که تو زود می خواهی دیر نخواهم!

استقامت رودخانه،
دل صخره ها را می شکافد...
نه به خاطر قدرتش!
بلکه بخاطر پایداری ش.


پانوشت: در زلال شب , شب هایم بارانی است .روزهایم می گذرد , من باران اشک می خواهم  آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم

با تو که میگویم...حرفهایم را...بی واهمه...!!!آرام میشوم...آرام...
و فکر میکنم...
این معجزه محبت و عشق هست...
شکر میکنم خدا را ...
به خاطر داشتنت...
و در قنوت های نمازم میگویم:
یا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ...

این روزها دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت
شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!!!

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ !!

ﮔﺎﻫﯽ "یکی"

ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﺶ ...

ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ... 

ﺑﺎ ﮐﻼﻣﺶ ...

ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﺵ ... 

ﺑﺎ ﺑﻮﺩﻧﺶ ...

ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ که ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ...

وقتی می گویم
دوستت دارم
از روی عادت نیست . . .
می خواهم بدانی
تو بهترین اتّفاقی هستی
که برای من افتادی . . .

آدمها می آیند
گاهی در زندگی ات می مانند
گاهی در خاطره ات
آن ها که در زندگی ات می مانند
همسفر می شوند

قشنگترین اتفاق ذهنم

حادثه ی حضور تو بود ،

چقدر تنهایم وقتی گاهی کم میشوی...

تمام عمرم را،
فصلِ عاشقانه ی نگاه تو، تکمیل می کند…
وقتی تو نگاه می کنی،
زمستان دیگر یک فصلِ سرد نیست…
نگاهِ تو،
تمام “فصل” ها را “وصل” می کند به گرمای خورشید…

دوستی تملک تو بر کسی یا چیزی نیست .

دوستی مثل بوییدن یک سیب است ، بدون آنکه به آن گازی بزنی ...

و عشق گاز زدن سیب است ، یعنی که بخواهی آن را مال خود کنی

دنیا بزرگ نیست

با یک نگاه صمیمی

با یک سلام گرم

هر لحظه می‌توان همه جا عاشقانه رفت

دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند: کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگ است. بهتر است کشورم را تغییر بدهم: در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم بزرگ یافتم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم. اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم...!!

و توفیق من جز به (یارى‌)خدا نیست.

ﻓﺮﻫﺎﺩ ﻫﺮ ﮐﻠﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ

ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭ،ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ

ﺑﺎﺷﯽ . ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﮐﺮﺕ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ،ﻧﻪ ﺧﻮﺩ!

تاخیر العمل عنوان الکسل
هر کاری و عقب بندازی

بخاطر راحت طلبی و تنبلیه
مانند نماز و ...

می گویند :

عشق خدا به همه یکسانست

ولی من می گویم :

مرا بیشتر از همه دوست دارد

و گرنه

به همه

یکی مثل تو
می داد ...

شاید

" تو "

از شعرهای من چیزی نفهمی!

اما ،

شعرهای من...

خیلی خوب تو را می فهمند!


پانوشت: هزار سال هم بگذرد نگاهت،غافلگیرم می کند. تو در هر لحظه، هزار اتفاقی ...

دستم به تو نمی رسد،
حتی در شعرهایی
که با دست خودم می نویسم.
پس هم ‏چنان
در ارتفاع دورترین استعاره ‏ها بمان!
مباد
که دست کسی به تو برسد ...

می دانم
تو که باشی
یک ریز شعر می گویم
من از چشمهای تو
شعرهایم را کش می روم . . .

امروز دوستت دارم
فردا دوباره بیشتر دوستت دارم
فردای فرداها نیز ...
حتی اگر هیچ وقت
نخواهیم
نخوانیم
نبینیم
من باز ...
تمام روزهای آینده
تو را
همچون گذشته
دوست خواهم داشت ...

عجب هوایی داری!
هوایت که به سرم میزند ،
دیگر در هیچ هوایی نمیتوانم نفس بکشم!!
عحب نفس گیر است هوای دور از تو بودن !!!

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺳﻪ
ﻧﻘﻄﻪﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺟﻤﻠﻪﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ ...
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ...

شاید تو

سکوت میان کلامم باشی


دیده نمی شوی اما من تو را احساس می کنم


شاید تو


هیاهوی قلبم
باشی

شنیده نمی شوی


اما من تو را نفس می کشم ...


پانوشت : از "ته دل" این رو نوشتم ...

اگر پایتان فقط پایتان به حرم سیدالشهدا علیهم السلام برسد!



سلفی های پَست سوریه اعلام کردند بزودی به کربلا نیز حمله میکنیم در پی این خبر سردار سرافراز سپاه افزود: اگر پایتان فقط پایتان به حرم سیدالشهدا علیهم السلام برسد با کسب اجازه از مقام عظمای ولایت حضرت ایت الله العظمی خامنه ای کربلای جدیدی را رقم خواهیم زد که در تاریخ ثبت شود... در ضمن نماز ظهر راهم با سربازان امام خامنه ای به جماعت در بقیع میخوانیم...

پدرم ایمانش نصفه بود

عشق را چسباندی کاملش کردی ...حال ...

وعده حوریان بهشتی را می دهی؟؟؟

خدایم بدان (((مادرم)))

پایش را روی بهشت تو گذاشته

بهشتت هر چه باشد باز جایش زیر پای مادران این دنیاس !

گاهی

قطره اشکی

کوهی از گناه را می شوید...

اگر از جنس حسین باشد..


کسی که سلول انفرادی را ساخت

می دانست

سخت ترین کار انسان

تحمل "خویشتن" است . . .

دوست دارم قصه ام را باز نویسی کنم،
دوست دارم مسیرم را تغییر دهم،....
اما انگار از هر جهت که می روم به تنهایی منتهی میشود!
پس از همین مداد سیاه و اوراق در خواست می کنم:
که در اوج تنهایی نگذارد تنها ترین باشم و نوشتن را برایم توانی "بی اختیار" کنید...!

گناه! خروار خروار به دل آدم وارد می شود،

و با او عجین می شود و مثقال مثقال باید خارج شود!

مصیبت است تطهیر دل گناه گرفته!


دوست مجازی من ...
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم
دوست مجازی من
این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم
مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود
روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم
نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی
پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است
میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد
برای چند دقیقه هم که باشد
از دنیای واقعی مرخصی میگیری
مینشینی برای دل خودت
گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار
ولی میدانم
قدر تمام لبخندهایت تنها هستی
اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی
دوست مجازی من
گاهی آنقدر بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد
فراموش میکنیم خودمان را
دور میزنیم منطق و باورهایمان را
میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم
نمیدانم....
شاید این معجزه ی مجازی بودنت باشد
دوست مجازی من
بودنت را قدر میدانم


لاتَکِلنِی اِلی خَلقِک....*

الهی
کارم را به خلق وامگذار....

*صحیفه سجادیه.دعای
22


میدونم پاتوق ِ هرچی دلشکسته ست
 حرم ِ
هرکی از غربت ِ این زمونه خسته ست
حرم ِ
هرکی از دنیا بریده این روزا
سمت ِ توئه
هرکی هرچی که دره به روش بسته ست
حرم ِ
.
.
.

پانوشت : فقط میتونم بگم چشم هام الان شدیدا "بارانی" هست....  " دانلود نوا  "

خدایا …

دلم مرهمی می خواهد از جنس خودت!

نزدیک؛

بی خطر،

بخشنده…

بی منّت … !


بعضی ها گفتند ما خدا را می پرستیم

به ما تهمت بت پرستی زدند

گفتند خامنه ای شده است بت شماها

نه ...! نه ...!

خامنه ای بت نیست

تبری ست که خدا دارد با آن " بت شرق و غرب " را می شکند

* خامنه ای خدا نیست

* ناخدای با خداست

دیشب خدا آهسته در گوشم گفت :

دیگه بسه !

بارانم از اشکهایت خجالت می کشد ...!!!

مسلّماً با (هر) سختی، آسانی است.﴿الشرح: ٦﴾

نور چشمم:

مطمئن باش پس از سختی گشایش است،

و پس از اشکهایت خنده،

و پس از اخمهایت لبخند،

لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا ( الطلاق - 1 )

تو نمی‌دانی، شاید پروردگار، پس از این، وضعیت تازه پدید آورد.

عجب دوره ایست…

جمله ی

”این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است”

بیشتر اثر میگذارد تا

”عالم محضر خداست”

من هم


مثل دوربینم


با یک نظر


عکست را به دل گرفتم!

اگر چه هیچ کس تو را نمی بیند در کنار من

ولی

تو با منی

شعر می گویی

حرف می زنی

قدم می زنی

غصه می خوری

و خوشبختی یعنی همین

کودک درون من!

تو از این شهر رفته ای

و من

تمامِ خیابان‌هایش را

از رویِ دلتنگی ام

متر می‌‌کنم اما

هیچ کدامشان

قدِ "تنهایی‌‌ام"نمیشوند!!


رَبَّنا افْرُغْ علینا صَبْراً

خواستم گله هایم را

یک به یک برایت بگویم

اما ...

بگذریم

عاشق که گله نمی کند!

عادت کرده‌ایم

"من"به وسوسه ‌های "تو"


"تو" به لبیک‌ها "من"...


  اعوذباالله من نفسی

من!

گاهی صبورم،گاهی عجول،سنگین...سرگردان...مغرور...قانع...!

بایک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه نه چندان تلخ.........

چنان ساده ام که کنجشکهاهم میتوانند در جیبهایم لانه کنند!

باپروانه ای سالها دوست میشوم!برای پای مورچه ام که به گل

می ماند های های گریه میکنم!

این "من ام "

گاهی خوب هستم

و گاهی بَد!


میانگین که بگیری


هیچ! نیستم...


پانوشت : "قلم" خوبم چرا نمی نویسی....؟؟ انگار تو هم درد داری....

تمام خوبی حس مالکیت اینه که :

از کسی که دوسش داری بپرسی


تو مال کی هستی؟!


و اون بدون معطلی بگه:


فقط مال تو…

در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
..که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای
خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار
جهنم‌اند

کاش میشد لاغر کنم خیلی لاغر...

بیست کیلو بشم!

ده کیلو بشم!

نه! ... ...

سنگینه براش...

پنج کیلو شم ...


تا دوباره برم رو " پاهای مادرم " بخوابم

اگر

فقط،”تو” را داشته باشم…

خدا هی بپرسد:

خوب، دیگر چه؟

من بگویم:

هیچ! همین کافیست…!!!

همونیه که تعصب داره، اعصاب هم داره.
همونیه که ریش داره، ریشه هم داره.
همونیه که میل داره ،تحمل هم داره.
همونیه که دوست داره،اما دوست دختر نداره.
همونیه که همیشه فریادش تو گلوش میمونه اما با هر فریادی هم صدا نمیشه.
بعله!!! درکت میکنم "برادر"...
یادت نره در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها
((شهید آوینی))


پانوشت : خدایا شکر که ما را هم "بچه حزب الهی" می شناسند....

تعهد داشتن قشنگه!!

حتی تعلق داشتن!

اینکه بدونی مال کسی هستی

سهم کسی هستی

و اونم مال توه

مهم نیست :

این تعهد امضا بشه تو یه کاغذ پاره!

اصلش جای دیگه سند خورده!

توی دلامون...

عباس

بادست آب را تکان داد

تا بعد نگویند کوفیان

"حسین را کشتیم... و

آب از آب هم تکان نخورد"

السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس


پانوشت : این روزها ذهنم به قدری درگیره مشکلات هست که..........خدایا به حرمت عباس بن علی منو دریاب.....


گفتند عینک سیاهت را بردار

دنیا پر از زیبایست عینکم را برداشتم

وحشت کردم از هیاهوی رنگ ها

آدم ها هزار رنگ می شوند

عینکم را بدهید

میخوام به دنیای یک رنگم پناه ببرم

نگاه ساکت باران بروی صورتم دردانه می لغزد

ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم


به ظاهر گر چه می خندم


ولی اندر سکوتی تلخ می گریم .

اثبات دوست داشتن فقط حرف های عاشقانه نمی خواهد !


یک دل ساده می خواهد و یک دنیا مهربانی !


وقتی ثانیه های عمرت را خرج نگاه مهربانش کردی، خرج خنداندن و شاد کردن دلش......

این همه باران؟

نمیدانم این همه باران برای چیست؟
شاید بهتر باشد بگویم :
برای کیست؟

بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته...


تنها اینجا


مکان امن عاشقانه های من است ...


خدایآ … این سرنوشتی که برام بافتی ،

قسمتِ یقه هاش یه خورده تنگه !!!

قربون دستت ، شلش کن

دارم خفه میشم....


کاش بعد از این همه دلقک بازی هایم ،

کسی می آمد ماسک را از روی صورتم برمیداشت !

میگفت : حالا از دردهایت بگو . . . من گوش میکنم . . .

بعضی ها

امر به معروف میکنند 

و بهای سنگینی هم می پردازند

سلام بر شهید

وبعضی ها هم

هزینه سنگینی وارد می کنند

تا معروف شوند که امر کنند

اف بر آنچه می کنید

و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند
کوه ها با قله ها
و دریاها با موجها زندگی پیدا می کنند
وانسان ها
همه ی انسان ها
با عشق، فقط با عشق
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که می دانم ناتوانم رحم کن
باشد که خانه ای نداشته باشم
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
اما نباشد، هرگز نباشد
که در قلبم عشق نباشد، هرگز نباشد

همه برایم دست تکان دادند

اما کم بودند دستانی که تکانم دادند

دوست و دست بسیار است !

ولی

دستِ دوست

اندک !!

کاش میشد نوشت...

حرف های " بُغض شده" ی بر گونه "جاری نشده" ام را ...


ولی تو که ننوشته می خوانی . . .!


ادرکنی ... ادرکنی... ادرکنی...


اصلا بگو تمام واژه ها را به کار بگیرند

اگر توانستند یک سطر بنویسند


از عاشقانه های من و دلم


در این هوای غم آلود...!!!

پانوشت : تورا دلیل بودنم میدانم که وجودم را در هوای تو فرش کرده ام !تا دلیل من باشی ..ماهی آب را دلیل شادی و زنده بودنش میداند و من تنها اقیانوس چشمانت را !

مردان واقعی وفادارند،

اونا وقت ندارن دنبال زنان دیگه بگردن،

چون مشغول پیدا کردن راه های جدیدی برای دوست داشتن

شریک زندگی خودشون هستند . . .


از خدا پروا کنید؛ تا پَر وا کنید ...

الهی تو بخشنده ترین و زیباترینی ، گوهر اشک میخری

دل شکسته میخواهی ، و عمل بی ریا میپذیری .

ما را از گناه سبکبار کن

و دیدگانمان را اشکبار و قلبمان را به عشق خودت گرفتار . . .

 آمین

سلام میدهم از بام خانه سمت حرم


ببخش نوکرتان را بضاعتش این است


السلام علیک 


یا بن الرسول الله


از روزیکه نامت ملکه ی ذهنم شد،


احساس می کنم جمجمه ام


با شکوه ترین امپراتوری دنیاست…

توبه بر لب ،

سبحه بر کف ،

دل پر از شوق گناه

معصیت را خنده می آید ز استغفار ما . . .

میخواهم راحت باشم ...

بی جسارت و بی خجالت ...


در جواب چه خبرها ؟


چشمانم را ببندم و بگویم :


عاشقی ...

آرزوهایم هوایی میشوند …!

به باد میروند …!

دود میشنود …! حس میکنم معتاد حسرت هایم شده ام…!

ببینمت…
گونه هایت خیس است…
بازبااین رفیق نابابت
نامش چی بود؟
هان!
باران…
بازبا“باران”قدم زدی؟
هزاربارگفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها…
همدم خوبی نیست برای دردها…
فقط دلتنگی هایت راخیس وخیس وخیس ترمیکند…

در “نقاشی هایم” تنهاییم را پنهان می کنم…
در “دلم” دلتنگی ام را…
در “سکوتم” حرف های نگفته ام را…
در “لبخندم” غصه هایم را…
دل من…
ساده می افتد!
ساده می شکند!
ساده می میرد!

ادعای بی تفاوتی سخت است !
آن هم
نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی ...

ای کاش بعضی از این آقایون

اینقدر که ال -سی-دی

گوشی و تبلتشون براشون مهمه

و براش Scratch-resistant handset

یا  ضد خش می خرند

یک صدم این به حجاب همسرشون اهمیت می دادند

که اینقدر حریم شخصی شون خش برنداره....

خرداد

رعد وُ برق


باران


تگرگ


اصلن یادت می افتد..


اشتباهی انتظار را


روی در خانه ام محکم بکوبی


در دلم طوفانِ دلتنگی وحشتناک به پاست . . .

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم،

دست نوازش بر سرش میکشم میگویم:

«غصه نخور، میگذرد…»

برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم:

«بس کن دیگر بزرگ شدی…»

گاهی هم دوستی میشوم مهربان،

دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا…

دلم، از دست من خسته است…

خدایا دستانی عطا کن که

تو را برایم از تو بخواهد . .

و معبود شما، معبود یگانه‌اى است که جز او هیچ معبود [به حقی] نیست، [و اوست‌] بخشایشگر مهربان.﴿البقرة: ١٦٣﴾

وَإِلَـٰهُکُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّ‌حْمَـٰنُ الرَّ‌حِیمُ


یه مطلبی و از کتاب آقای بحجت خوندم که واسه خودم خیلی مفید بود
ایشون در مورد مشکل به ریا دچار شدن در عبادات میفرمایند
آن زمانی که حس می کنید در حال ریا کردن هستید هدف آن ریا را از سمت مردم برداشته و به سمت خدا ببرید.
به این ترتیب هر وقت ما فکر میکنیم داریم ریا میکنیم با این عمل آن فعل را برای خدا انجام می شود که حتی باعث بیشتر شدن توجه به خدا می شود.

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است یا اندر این زمانه در باغ بسته است؛

خندید و گفت:


ساده نباش ای قفس پرست...


در بسته نیست...


بال و پر تو شکسته است...

زندگی‌ همین است

هر خاطره غروبی دارد...

هر غروبی خاطره ای...

و ما جایی‌ بینِ امید و انتظار...چشم می‌کشاییم تا روزگار مان بگذرد

گاهی‌ هم فرق نمیکند چگونه...

فقط بگذرد...

بیاغصه هایمان راتقسیم کنیم...!

دوتامن هیچی تو


می بینی من هنوزهم خسیسم...!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

حلقه بسته در دلم

حسی از عشق که

هیچ نمی خوام رهاش کنم

مثله حلقه ای در دست عروس

که تا عمر داره هرروز صبح

از کنار تخت برمیدارد و دستش میکند

و شب همانجا کنار تخت میگذارد..

شب فکرت را کنار خودم میخوابانم

و صبح با یک بوسه روزم را

با فکرهای عاشقانه آغاز میکنم...

تلخ می گذرد این روزهام

دستم می لرزد از توصیفش

همین بس که

نفس کشیدنم در این مرگ تدریجی

مثل خودکشی است


دیشب با خدا دعوایم شد،باهم قهر کردیم...

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.... 

رفتم گوشه ای نشستم و چند قطره اشک ریختم 

و خوابم برد... 

صبح که بیدار شدم مادرم گفت نمیدانی از دیشب 

تا صبح چه بارانی می امد...


پانوشت: این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست ...!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

 

حاج آقا پناهیان:

علت کینه نظام سلطه از حجاب آن است که افزایش هرزگی موجب کاهش مقاومت می‌شود

بی‎حجاب شدن هنر نیست؛ غیر محجبه در عالم زیاد است!
این حجاب است که حرف تازه جهان امروز است.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

یکی میانمان

آنقدر عاشق نشد

که مثل یعقوب در نبودنت اشک بریزد

تا دست کم برایمان

پیراهنی بفرستی..!!

گون گله‌جک،

منه باخیب دئیه‌جکسن...


"کاش کی، هئچ بوراخماسایدیم..!"


پانوشت : کؤهنه مئساژلاری تکرار اوخودوم سنی همیشه سئوه‌جم یازمیشدین / یالانسا باشینا داش دوشسون

گاهی وقت ها

دلت می خواهد با یکی مهربان باشی

دوستش بداری وَ برایش چای بریزی

گاهی وقت ها

دلت می خواهد یکی را صدا کنی

بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟

گاهی وقت ها

دلت می خواهد یکی را ببینی

گاهی وقت ها...

آدم چه چیزهایِ ساده ای را

ندارد...!

بعضی از سختی ها

  "مرد" می سازد...

  بعضی ها، "پیرمرد"...

روسری

واسه پوشوندن موست

نه چراغونی کردن سر منار!! 


دیالوگ حشمت فردوس در سریال ستایش!

شایسته نیست

به سخنی که از کسی شنیدی گمان بد ببری؛

چرا که برای آن می توان برداشت و توجیه نیکویی داشت.

نهج البلاغه

اینکه گاهی،

صبح ها

دلت نمیخواد بیدار شی

همیشه نشونه تنبلی نیست؛

خسته ای از زندگی

نمیخوای قبول کنی که

یه روز دیگه شروع شده...


پانوشت : گاهی وقتها  ”یک شب ”  ” چند روز “ طول میکشد  از سر دلتنگی ....... !

کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم؟!

هزار نامه نوشتم به اشک دیده برایت

مگر که نامه "بیچارگان "جواب ندارد…

پانوشت : اللهم عجل لولیک الفرج

هر روز با هم دعوا داشتیم ولی زورم به او نمی رسد.

نمی دانستم چه کنم، با خودم گفتم می روم شکایت می کنم . . .

کتاب مفاتیح را برداشتم و آن را باز کردم:

« الهی الیک اشکو نفساْ بالسوء اماره... »

خدایا به تو شکایت می کنم از نفسم

چادری ها کیف کنند !!!!!
راستی
دیشب ذکر خیرت بود بانو
می گفتند فلانی خوب رو می گیرد...
.
.
.
زهرا با حسینش نشسته بود
برای خودش " فضه " سوا می کرد...


پانوشت: آیا تو هم فضه زهرا (س) می شوی؟

ده مرتبه کم بود
تا قیامت صدا میزنم

بِعَلِیِّ بْنِ مُوسى ...


پانوشت: شب قدر چقدر نزدیکه....

میخوام اعتراف کنم …

کم آوردم …


توئی که اسمت تقدیره،سرنوشته،قسمته …


هر چی که هست …


دست بردار از سرم …

خدایا کیفیت قلبی که به من دادی

اصلا خوب نیست

بی اجازه وابسته می شود

به راحتی میشکند

به سختی آرام میشود

به هیچ وجه تعمیر نمیشود

راستی محصولاتت ضمانت تعویض ندارند ؟؟؟

پشت پنجره تنهایی هایم را تماشا می کنم

روزهایی که بی تفاوت گذشتم


از کنار خاطراتت


حس نوشتن ندارم


فقط خواستم بگم


تنهایی هایت را مرور کن


شاید قلبی را جا گذاشته باشی . . .

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


دل به جاده ای میزنم که میدانم

انتهایش تو در انتظارم نیستی

اما این سختی را به جان میخرم

تا قلبم را آرام کنم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همه بدی هایم را هم که صاف کنم …

به ” دل خود ” مدیون میمانم …

برای تمام …

“دلم میخواست”
های …

بی جواب مانده اش !!

سخت میگذرد این روزها که قرار است

از تو...

برای دلم...

یک آدم معمولی بسازم!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بارها گفته ام این شهر بهار ندارد

باغ ندارد

بهارنارنج ندارد…

و آدم اگر دلش بگیرد

دردش را به کدام پنجره بگوید

که دهانش پیش هر غریبه‌ای باز نشود...!!!!


لیلا حاتمی !

با سر افرازی به ایران برگرد

که وزارت ارشاد (بخوانید ورشاد) چشم به راه توست

سهمیۀ ویژه خانۀ خدا را

برایت کنار گذاشته اند !

تا وقتی این ها الگوی دختران این سرزمین هستند

چرا یقه ی مانتوها تا زانو باز نباشد و ساپورت نپوشند

و افکار مردانه ی پسرها را ساپورت نکنند ؟!

" انقلابی که در سینمای خودش یتیم ماند. "

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


اعتدالیون :"والله باالله

با چه زبانی بگیم

هم آغوش جان کری

خیر ما را

نمیخواهد!


پانوشت: وقتی اوضاع اقتصادی هر روز بدتر می شود فکرم می رود به آن "در آغوش گرفتن " با معنای جان کری که انگار توانسته بر همه چیز ایران مسلط شود و آن چنان به وجد آمده بود که اشتون را محکم در آغوش گرفت!!


بیخود گفته اند که زندگى پنج دوره است ... :

کودکی ، نوجوانی,میانسالی, پیری...

زندگی تنها دو دوره است...:

قبل از" کربلا "رفتن و بعد از "کربلا "رفتن...

اسمش شد مد!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

نفسم اصرار کرد که بیا برویم گناه کنیم!

گفتم برویم...

ضایع شدیم و بر گشتیم.

یاد دعای بعد از نمازم افتادم: 

« خدایا نگذار گناه کنم... »

«یا لطیف ارحم عبدک الضعیف، یا جلیل ارحم عبدک الذلیل».

 پانوشت : امروز توی انباری خانه مان بعد از چندین سال یه جفت "کتانی "پیدا کردم !!  دهه شصتی باشی و با این کفش ها خاطره نداشته باشی.....محاله!!  یادش بخیر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


یکی از همین روزها باید خدا را صدا بزنم . . .

یک میز دونفره ، دو صندلی . . .

یکی من ، یکی خدا . . .

حرف نمیزنم نگاهم کافیست . ..

میدانم برایم اشک می ریزد ! ! !

خدایا

دلم هوس یک نماز دو نفره کرده

فقط من باشم و تو !

نماز . . . نماز . . . التماس دعا

کی می شود

تمام دلتنگی های من


بادیدن حرمَت


باران
شود . . . !؟

ح س ی ن

دلم می خواهد از دید بعضی آدمها پنهان بمانم

آدمهایی که مدام توی زندگیت سرک می کشند

و با ژست صمیمیت

داشته هایت را می شمارند

احساساتت را خط کشی می کنند

اشتباهاتت را سرزنش می کنند

به چیز هایی که خود ندارند حسادت می کنند

دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگ و بزرگتر می کنندو هر کاری که لازم باشد می کنند

تا تو را کوچک و بی رنگ و کدر نشان دهند

این آدمها ” آینه ” نیستند ، ” خورده شیشه اند ...


شخصی از آیت الله بهجت پرسید :

نماز
برایم مانند جریمه دادن است چه کنم ؟


ایشان فرمودند : زیاد بگویید :


« وَ رَبُکَ الغَنیُّ ذوالرّحمه – سورۀ انعام،آیۀ 133 » ،


« و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است ».

پارو می زنم

سواربر قایق زمان

با عقربه هایی که شکسته اند

کی می رسم به تو ؟

قطب نمای دلم

مدام می چرخد

مدام میگریزی

و چشمانت

لیزترین ماهیانند . . .

قصه پرواز، قصه دل بریدن و دل کندن از پیله است.

هر که بیشتر دل می‌کند، بیشتر اوج می‌گیرد

زودتر می‌رسد.

بهتر می‌رسد…

متاسفم که ، آنچه هستم را

مدیون انسانهای خوب زندگیم نیستم

بلکه بدهکار انسان نماهائی هستم که

«چگونه نبودن» را به من آموختند!

فهمیده‌ام …

که خیلی وقت‌ها….

گناه نکردن…

نتیجه‌ ی فراهم نبودن “موقعیت” است؛ ….

توهم” تقوا “برم ندارد…!


"کوثر"

فروغی چه زیبا میگفت : اگر یاد کسی هستیم این هنر اوست ، نه هنر ما ...!

چقدر زیباست کسی را دوست بداریم

نه برای نیاز ...

نه از روی اجبار ...

و نه از روی تنهایی ...

فقط برای اینکه ارزشش را دارد

نیامدن
هزار بهانه می‌خواست
و
آمدن
یکی،

دلتنگت بودم...!

آدمهای بزرگ قامتشان بلندتر نیست

خانه شان بزرگتر نیست و

ثروتشان هم بیشتر نیست

آنها قلبی بزرگ و نگاهی مهربان دارند …


پانوشت: دوستان مقر موعود لطفا نظرتان را در مورد حرفی که زدم و از ته دل ام بود بگید...!!؟

حجاب

حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است.

حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است!

کسی که از حجاب فاصله میگیرد یعنی مرده متحرک است!!!

چون از دو مایه حیات استفاده نمیکند!

صبرم از کاسه دگر لبریز است

اگر این جمعه نیاید چه کنم؟!

انقدر من خجل از کار خودم

اگر این جمعه بیاید چه کنم؟!


پانوشت: تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا ! کمی خجالت از این انتظار هم خوب است . . .

خیلی ها دلمو شکستن؛

ولی تو با همه فرق داری

آخه یه ضرب المثلی هست که میگه:

کار را آن کرد که تمام کرد…

شکستنی رفع بلاست …

اما

باور نمیکند دلم...!

افکار عاشقانه ام را، جمع که می کنم...

دسته گلی می شود، شبیه تو، برای تو...

مهربانی ات را مرزی نیست!

یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده...

عاشقانه ها برای توست.

اصلا انگار بودن تو که درمیان باشدهمه واژه ها دست به" یکی" می کنند..

که هرچه زودترجلوی تو و دوست داشتن هایت قد علم کنند..

وای که اگر بیایی ....چقدربودن هایت خوب است..


پانوشت : هنوزم "یکی" هستی برای من؟....

کمی عوض شدم؛

دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم؛

به کسی تکیه نمیکنم .؛

از کسی انتظار محبت ندارم؛خودم بوسه میزنم بر دستانم ؛

سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم…

چقدر بزرگ شدم یک شبه ... !!!



دل خوشِ عشق شما نیستم


ای اهل زمین !


به خدا


معشوقه ی من


آن بالایی ست …

 ما

 عشقیم

عاشق حیران زینبیم 

تکفیرمان کنید

مسلمان زینبیم

 ما را نوشته اند

برای گدا شدن...

یک بار که بشکند دلت

غرورت


اعتمادت


همین یک بار کافیست


تا یک عمر از پشت نگاهی ترک خورده به آدم ها بنگری


انقدر تیزو برنده می شوی


که باید تابلوی
ورود ممنوع را به خودت نصب کنی...


روز قیامت پرسیدند:

جوانیت را چگونه گذراندی؟


ندا آمد:


دلشکسته
است، بگذارید به بهشت برود،

دنیایش خوب جهنمی بود...

خسته ام!

نه این که کوه کنده باشم...

نه...

دل کنده ام...

همیشه سخت ترین سیلی را

از کسی می خوری که بهترین نوازشگر

روزهای تنهاییت بود...