magar
مقرموعود
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

Instagram

۹۵۹ مطلب با موضوع «کمی اخلاق» ثبت شده است

آغیر درده سایسیز غمه

داحی یوخدور دوزوم داغلار......

مغرور باخما،بیر چاره قیل 

سئونن دگیل کوزوم داغلار .....

قالخیر گویه آه- زاریم 

فلک پوزدو کردگاریم.....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
به چشم هایت بگو…
آنقدر برای دلم رجز نخوانند …
من اهل جنگ نیستم ….
من فقط حس شاعرانه ای دارم!
خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم…
شعری می نویسم
آنوقت
اگر توانستی…
مرا در آغوش نگیر …

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دلتنگی پیچیده نیست!

یک دل


یک آسمان


یک بغض و آرزوهای ترک خورده ....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
شمعی روشن کردم ...

حوالی همین روزها ...


که زودتر بیایی ..!!


میگویند :


دعای دیوانگان هم مستجاب میشود ..!!!!
نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچیک از مردم این آبادی…

به حباب نگران لب یک رود قسم،

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

غصه هم می گذرد،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز…



من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم

هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد


از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم


و دست آخر


همه را فراموش کنم

آری

من هنوز عاشقم...

عشق مثل پرواز است،


بالا رفتنش جسارت می خواهد ،


بالا ماندنش لیاقت !


پانوشت :دیگر کلاغ پر نمیشود این روزها صداقت پر میشود محبت پر میشود  تو..پر میشوی..

تقصیر هیچ کس نیست

به نام "عشق"

جسمت را

لگد مال بوسه های هوس آلودشان می کنند

و به نام "ناپاکیٍ تو"

فراموشت می کنند

به نام "نجابت" باید سکوت کنی

و به نام "صبر" از درون ویران می شوی!!!

گفته باشم !.!.!

من درد می کشم :


تو اما …. چشم هایت را ببند !


سخت است بدانم می بینی ، و بی خیالی … !


پانوشت : آرزوهایم را مثل بچه ­ای که اشتباه به دنیا آمده باشد سر راه گذاشتم و خودم مثل دیوانه ­ای که از قفس پرید،شدم دیوانه ­ای که به قفس پناه برد!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
همیشه برای "ماندن" دلیل هست... وبرای"رفتن" بهانه.

همیشه برای "خواستن" نیاز هست... وبرای "رد کردن" مصلحت .


همیشه برای "داشتن"فضاهست... وبرای "نداشتن" تقصیر .


به پای ماندن و خواستن و داشتن هستی بسم ا ...

اگر نه, جهان پر است از "بهانه" و "مصلحت" و "تقصیر"

پانوشت : منتظر " یکی "....
من آروزهایم را از کی بخواهم؟؟

از تو؟

نه از تو نباید چیزی خواست !!

می دانم!!

صبر کن !

چسب زخم چی؟

این یکی را که می شود خواست؟؟

هرچند بی فایده است

به گمانم این را هم نداری!!

کاش کسی بود

تمام غصه هایم را یک جا قورت می داد !!

پانوشت : با من حرف نزدن یعنی تیغ زدن به دلم به خاطر این همه "صبر "....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


آدم گناهکار خیلی حیران است،

دنبال سقف می گردد تا از نگاه خدا فرارکند!


ای پناهگاه به تو پناه می آورم!


سوره توبه، آیه 57.

توی این روزای اول سال ۲ تا دعا است که باید بکنم :

✔ اول : "تشکر" واسه  بودنت توی سال گذشته ...

✔ دوم : "آرزو" واسه داشتنت توی سال اینده ...

بدترین قسمت زندگی؛

انتظار کشیدن است   

اما ...

بهترین قسمت زندگی,

داشتن کسی است که

ارزش انتظار کشیدن داشته باشد...



سال 93 انقلابی فرهنگی خواهیم کرد

جوانان و فعالان فرهنگی آماده باشید!

" آقا " امید اش به ماست!
 

پانوشت :

اینجا ایران است! اینجا {جمهوری اسلامی } است ! اینجا یک استثنا است ! اینجا "سید علی "دارد! اینجـا ما میمیریم برای اماممان! اینجا عشق تکرار میشود ! اینجا به کوری چشم {ایالت عیش} ، {ولایت عشق} است. رهبرا! شاید از حادثه می ترسیدیم! تو به ما جرات طوفان دادی . . .



حتما اینو گوش کنید
 

اسمش والمر ودرزبان ایتالیایی به نام عروس
عروس
...
داماد....
همیشه این بوده و هست...
عشق...
اما این بار عشق به عروس باعث این امر نشد..
عشق به معبود عاشقان را به دامادی این عروس درآورد..
و مهریه اش چیزی نبود جز شهادت...

قرآن روی دست طاقچه باد کرده است !

از بس خاک می خورد !

ما ...

جانماز برای هم آب میکشیم ....!


به راستی چرا ! تظاهر به دین داری ! ؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اگر در همان الله اکبر شخص متوجه باشد که دارد چه کار می کند

دیگر لازم نیست که تا آخر نماز خیلی زحمت بکشد

به آن مقدار از نماز که دست خودتان است توجه کنید

بقیه نماز را خدا خودش درست می کند.

آیت الله محمد تقی بهجت "ره"

چه خوش خیال است

فاصله را میگویم..

به خیالش تو را از من دور کرده است...

نمی داند تو جایت امن است

اینجا...

میان دلم...


پانوشت : از چشمهایت هر چه بگویم عجیب نیست , سرزمین من همین لبخند های توست که میانه ی جزر و مد نگاهت گیر میکند .نمیداند بیاید یا برود باشد یا نباشد بخندد یا…!!!!!

و اگر می توانی:


"" أَنْ لَا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ ""

کاری کن همسرت جز تو مردی را نشناسد . . . . .

علی علیه السلام/تحف العقول، النص، ص: 87

پایه و اساس زندگی ، باور است ...  

باور خدا ! 

باور مرگ ! 

باور عشق ! 

باور کن ...

حافظه خوب …

گاهی نعمته گاهی هم زحمت

شاید گاهی هم عذاب و کفاره گناه

انگار این ضرب المثل را باید گفت و :

جواب ابلهان خاموشی ست...


و سکوت کرد در مقابل مزاحم!


پانوشت:خدایا، کمک کن , دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم

سلام مرا به وجدانت برسان.......

و اگر بیدار بود بپرس

چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟

دوستی می گفت:
نمی دونی چه لذتی داره. وقت نماز، همسرت به تو اقتدا کنه،
بعد از نماز برگردی و بهش بگی قبول باشه خانمی،
بعدم دستاشو بگیری و با بند بند انگشتاش شروع کنی به ذکر گفتن ...

متاهل ها حتما امتحان کنن !!
مجردها هم ان شاءالله به زودی قسمتشون+مون بشه !

هیچ وقت ، هیچ چیز را بی جواب نگذار !!!
جواب نگاه مهربان را با لبخند
دورنگی را با خلوص
مسئولیت را با وجدان
بی ادب را با سکوت
خشم را با صبوری
پشتکار را با تشویق
کینه را با گذشت
گناه را با بخشش
دلمرده را با امید
منتظر را با نوید

چه ظریفانه است
خلقت قلب آدمی
به تلنگری میشکند
به لحنی میسوزد
برا دلی میمیرد
به نگاهی جان میگیرد
و
به یادی می تپد……!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بغض ها را گاهی باید قورت داد ...

عاشقانه ها را از پنجره تُف کرد ...

و درها را به روی همه بست ...

گاهی !!!

" هیچکس "

" ارزش " دچار شدن ندارد .................!

تازگی ها باد که می آید

پنجره ها را نمی بندم ...

می گویم شاید تو

در مسیر ملایم باد نشسته باشی ...

یکی از اساتیدم می گفت :

در پیوند ازدواج قرار نیست دو نفر به هم برسند !..

قرار است با هم به خدا برسند ..

دانلود نوا }

دل نوشت: چقدر دردهایم دلنشین میشود وقتی درمانم تویی" الهی و ربی من لی غیرک.... "

آرزویت میکنم هرشب

تجسم بودنت
در رویا هایم آنقدر دلنشین است

خواب را بر بیداری ترجیح میدهم

برای من باش حتی اگر خواب باشد

دیگه نه بحث می کنم

نه توضیح میخوام

نه توضیح میدم

نه دنبال دلیل می گردم

فقط میبینم ، سکوت میکنم و فاصله میگیرم . . .

پانوشت :سکوت میکنم نه به احترام آنان که از فریادم خسته شدند ! نه برای آنانی که به دنبال سکوتم هستند !نه برای دل او که میخواهد با سکوتم مرا بشکند ! و نه برای بودنی تکراری سکوت میکنم . . .چون صدای تو را در سکوت می شنوم ، تو که تمام دنیای پر از فریادم هستی...

قصه ما عین هفت سنگ شده!؟

من از هفت‌ سنگ می‌ترسم

می‌ترسم آنقدر سنگ روی سنگ بچینیم

که دیواری ما را از هم بگیرد ،

بیا

لی‌لی بازی کنیم

که در هر رفتنی

دوباره برگردیم...!

دلم می خواهد از دید بعضی آدمها پنهان بمانم
آدمهایی که مدام توی زندگیت سرک می کشند
و با ژست صمیمیت
داشته هایت را می شمارند
احساساتت را خط کشی می کنند
اشتباهاتت را سرزنش می کنند
به چیز هایی که خود ندارند حسادت می کنند
دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگ و بزرگتر می کنندو هر کاری که لازم باشد می کنند
تا تو را کوچک و بی رنگ و کدر نشان دهند
این آدمهاآینه ” نیستند ، ” خورده شیشه اند ...

اینجا جاییست

که

پشت دوستت دارم ها هم

نوشته اند: 

ساخت چین. . .

بگذار بگویم :

آخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم!

که پشت این همه فاصله تا این حد به من نزدیکی

"تو ادامه ی وجود منی"

دل من با تو آرام می گیرد

این نوشته های گاه و بی گاه

قلب من است برای تشکر از تو

که تمام کج خلقی هایم را تحمل کردی

صبورانه همه ی بهانه گیری هایم را هضم کردی

و آخر هم با همان زنگ صدای همیشگی...

تسکینم دادی

من نمیدانم چه شد یا از کجا پیدا شدی !

ولی خوب شد ادامه وجود من شدی

خوب کردی!

غرق شده ام وسط  کلماتی خشک و خالی ...

میان  جمله هائی که می توان سر  شعر بودن یا نبودن  شان شرط بست ...

حرف هائی که از صافی  دهان صاف کن بغض رد می شوند ...

حرف ها می روند ...

بغض لعنتی اما می ماند ...

حرف هائی که نگفتن شان اما از جنس سکوت نیست ...

" موندنی "

راهشو پیدا میکنه ...

" رفتنی "

بهانشو ...


پانوشت : مردم این دیار " دردی " دارند ابدی ...اسمش را گذاشته اند " یار "هم در بودنش می نالند ...هم از نبودنش .....!

مردی  و نامردی

جنسیت 

سرش نمیشه!

معرفت که نداشته باشی

نامردی!!

هرگز مغرور نشو...

برگ وقتی می ریزه که


فکر می کنه طلاست...

" دیگر بهانه ات را نمیگیرم "


خیالت همه جا با من است
و زندگی زیباست
فقط از اینکه دیگران دیوانه صدایم میکنند
کمی آزرده ام!!

چشماتو از من بر ندار

من مات تصویر توام ......


پانوشت: مرد نیستم اما..حرفم یکی است! "تـــــو"...برای کسی که بی حضورش نفس کشیدن محال است وبودن ناممکن{ + }

من پنچاه سال است دارم اسلام میخوانم بگذار خلاصه اش را برات بگویم:


واجباتت را انجام بده


بجای مستحبات تا می توانی به کار مردم برس


کار مردم را راه بنداز اگر قیامت کسی از تو سوال کرد


بگو فاضل گفته...


مرحوم ایت الله فاضل لنکرانی (ره)


✔نمےدانستم آدمے کـﮧ بـﮧ خاطر مـטּ از درس و مشق افتاده
هماטּ【احمدےروشـטּ】معاوטּ فرهنگے بسیج دانشگاه است✦

هر دوےماטּ سرماטּ پاییـטּ بود.
گفت: ممنوטּ کـﮧ اومدید.
فقط مےخواستم بگم کجایےام و چے خوندم…
گفت: اگـﮧ بدونم جواب‌توטּ مثبتـﮧ، تا هر وقت کـﮧ لازم باشـﮧ صبر مےکنم✦

"من " در رقابت با کسی نیستم

"من " در بازی برتر بودن از کسی شرکت نمی کنم

"من " فقط در تلاشم از کسی که دیروز بودم ، برتر باشم

"عظمت بشر درآن است که پل است نه مقصد"

بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را ،

بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند

راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.

«شهید آوینی»





آنکه " ساده " دروغ هایت را باورمیکند...

آنکه " ساده " به تو اعتماد میکند ...

آنکه " ساده " دوستت دارد ...

آنکه " ساده " غرورش را برایت میشکند ...

همان " او "

روزی " ساده " کم میاورد ...

و خیلی " ساده " میرود ...


(مخاطب خاص)

چقدر حقیرند آنهایی که

نه جرات دوست داشتن دارند ،

نه اراده دوست داشتن

و نه لیاقت دوست داشتن

و مدام هم شعر عاشقانه میخوانند

برای روزهای عاشق شدن ....

این روزها :

آدمهای کنارم

مثل " جمعه " میمانند ...

معلوم نمیکند

" فرد " هستند یا " زوج "

پُر از ابهامند

گاهی باید دعوا کرد داد زد ،

فحش داد !

گاهی باید گریه کرد مشت کوبید

لیوان شکست ،

چند شب قهر کرد

وگرنه یه حرفهایی روی دل آدم میمونه میمونه ،

درد میشه ،

سرد میشه

سنگ میشه ،

سکوت میشه ،

عادی میشه کینه میشه

دوری میشه و مرگ عاطفی میشه

گاهی باید بد شد تا بشه خوب موند ...

پانوشت :
گاه نیازی به جنگ نیست وقتی می‌توانیم صلح را انتخاب کنیم، وقتی بدانیم و باور داشته‌باشیم که تمام بازیها برنده برنده‌اند!

اینقدر خودت رو نگیر … !


اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !


وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …


فکر نکن که فوق العاده ای !


شاید اون کم توقعه …

نیوتن اگر جاذبه را درست میفہمید،معشوقه اش از درخت متنفر نبود،

و در دفتر خاطراتش نمی نوشت:

"اشک های من هم به زمین می افتاد؛ اما تو سیب را ترجیح دادی..."

آنقدر نیستی

که گاهی حس می کنم

عشق را نسیه به من داده ای

بی تابم !

نقد می خواهمت . . .

چه جنگی به راه افتاده بین دل و غرور . . .

دل تو را می خواهد . . .

مدام می گوید به دنبالت بیایم . . .

و غرور پاهایم را بسته . . .

تو نترس . . .

جایت امن است . . .

قربانی
این جنگ منم...


همین چند روز پیش ،

فکر می کردم

می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم !

ولی از همین چند روز پیش فهمیدم

هیچ کس ، شبیه تو نیست !

غربت یعنی:


از گرمی نفس های کسی که دوستش داری،


دور باشی...


همین...


پانوشت : حتی اگر درمیان مردمان این شهر شلوغ یک نفر تو را بفهمد کافیست!


از چمران پرسیدند:

تعهد بهتر است یا تخصص ؟

گفت: می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می پذیرم.

اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی تقواست.

همسرت که حسینی باشد ،

تو را " زهیر" خواهد کرد ...


پانوشت : دوستان تعبیرو تفسیر نکنند!

+دوباره "حسین" گفتم و دلم لرزید ،خودت کمک کن و باقی  روضه را بنویس ....

سید شهیدان اهل قلم :
جاذبه ی خاک به ماندن می خواند،
وآن عهد باطنی به رفتن....
عقل به ماندن می خواند،
و عشق به رفتن ... و این هر دو را خداوند
آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود.


چقدر این جمله برام خاطره انگیزه....

همین

دیگر از هیچ یک نمی نویسم !


دیگر نه از تو می نویسم و نه از نبودنت. . .


هیچ کدام را نمی خواهم ، همین چند سال خاطره برای گریه هایم کافیست

انسان ها

به ناگهان شکسته نمی شوند

این مائیم

که دیر به دیر

نگاهشان می کنیم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دلم کوچک است

کوچکتر از باغچه پشت پنجره...

اما آنقدر جا دارد تا برای کسی که دوستش دارم

نیمکتی بگذارم،برای همیشه....



باش؛
تا بی اشتها شوم
نباشی اگر
نان می‌خرم و آب می‌خورم
باش؛
تا به هرچه غیر تو
بی اشتها شوم
مثل دو عاشق
که ساعتِ نگاه کردن را
به غذا خوردن
تلف نمی‌کنند.

پا نوشت:
باشد قبول! من باختم , اصلا بازی تمام! خودت را نشان بده , قرار نبود که بگذاری بروی قرار بود فقط قایم شوی!!!
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:

جایی که گنج، "جنگ" می شود

درمان، "نامرد" می شود

قهقه، "هق هق" می شود

اما دزد همان "دزد" است

درد همان "درد"

و گرگ همان "گرگ"

کجای این

 دنیای مجازی ایستادی ای؟

دکتر راست می گفت ؛

که “روی” ، برای  سلامتی  مو مفید است ...

از من که روی برگردانی ،

موهایم ، همه سفید می شوند !!!


بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی،

“تمام” نمی شوند … !

همش به آغوششان بدهکار میمانی !

حضورشان”گرم” است ؛ سکوتشان خالی میکند دل ِآدم را …

نیاز داری به حضورش در تنهایی هات...

آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !

هر دم هر لحظه “کم” می آوریشان …


و اینجا من کم دارمت …


ی ک ی...


خنده‌های تو

کودکی‌ام را به من می‌بخشد

و آغوش تو

آرامشی بهشتی

و دستهای تو

اعتمادی که به انسان دارم

چقدر از نداشتنت می‌ترسم!!!!


گاهی می اندیشم...

گاه می اندیشم ،چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم...


همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران ...

و انسان هایی در زندگیم باشند که

زلال تر از باران هستند...

خدایا؛

ما را به جرعه ای از عشق،

مهمان کن

و برقی از منزل لیلی بدرخشان

تا خرمن وجودمان را خاکستر کند...

حافظه ی انسان های غمگین قوی است ....

به یاد می آورند که در کدامین لحظه...

کدام کوچه و خیابان ...

کدام ثانیه ها...

به دار آویخته شد...

احساساتشان....

درک سادگی

از کشف تموم مجهولات این دنیا سخت تره

سادگی ها رو باور کن...

همانطورکه خوردن شراب حرام است ،

خوردن غصه هم حرام است

و خوردن هیچ چیز مثل خوردن غصه حرام نیست ...

اگر ما فهمیدیم که جهان دار عالم اوست

دیگر چه غصه ای باید بخوریم !


"دکتر الهی قمشه ای"

توی این دنیا همیشه

بعضی ها “برای به جایی رسیدن”

و بعضی ها “بعد از به جایی رسیدن”

همه چیز را “زیر پا” می گذارند…!!


پانوشت:  آخرین تیکه اش این بود " yes"

حرف هایم به قرن ها پیش باز می گردد...

حرف هایم ، مفت اند !

گوش هایت رآ بگیر

بی تو عقربه ها را هُل می دهم

و تنهایی ام را سوار اُتوبوس

در شهر جا به جا می کنم

گوش هایت را بگیر

بی تو ...

جنگ است امروز (!)

و عشق حرف احمقانه ای که حراج می شود ..(!)

ﻛﺎﺵ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ

"ﺧﺎﻃﺮﻩ " ﻭ " ﺗﺼﻮﺭ " ﺧﻮبی ﻛﻪ ،

 ﻧﺴﺒت ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﺍﺭﻳﻢ ،

 ﺧﺮﺍب ﻧﺸﻪ . . .

ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ....!!!
خوشبخت ترین آدم ها


اونایی هستن که این جمله رو میشنوند :


" عیب نداره،

با هم درستش میکنیم
" ........

هرجا کم آوردی، حوصله نداشتی، گرفته بودی،
پول نداشتی، کار نداشتی ، باطریت تموم شد، تسبیح رو بردار
صد بار بگو استغفرالله ربی و اتوب علیه. آروم میشی
استغفار آثار فوق العاده زیادی دارد و فقط برای آمرزش گناه و توبه نیست ."حاج آقا مجتهدی تهرانی"



دلتنگی را چگونه هجی کنم

تا درک کنی

چهار ستون بدنم

زیر سنگینیش تا خورده است...

ابرها ی چشم هایم سنگین شده...

انگار بارانی در راه است!

ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ . . .

ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪء " ﻣﺎ " ﺷﺪﻥ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﻯ
ﺷﻮﺭﺍﻧﮕﻴﺰ ﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳت
ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺑﺰﻥ " ﺩﻭﺳﺘت ﺩﺍﺭﻡ "

ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﭼﺸﻢ ﻏﺮﻩ ﺍﻯ ﺭﻓﺖ
ﺩﻋﺎﻳﺶ ﻛﻦ
ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ ...
ﻫﻤﻴﻦ ...!؟

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ” ﺗﻌﻮﯾﺾ ” ﻧﮑﻦ …

ﺑﻪ ﺧدﺍ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ

” ﺗﻌﻤﯿﺮ ” ﮐﺮﺩ

ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ
ﻟﺒﺨﻨﺩ

با من راه بیا . . .


با من راه بیا . . .

برای تو 


از بیراهه های زیادی گذشته ام ... 

براستی چرا همیشه حرفهای گفتنی را نمی گوییم ؟


همیشه حرفهایی داریم برای گفتن اما هیچگاه نمی گوییم !

  دوست داریم ناگفته هایمان را فریاد کنیم

  نمی توانیم یا بهتر است بگویم، نمی خواهیم بگوییم

  براستی چرا همیشه حرفهای گفتنی را نمی گوییم ؟

  حرفهایی که میزنیم هیچکدام از جنس آن حرفها نیست

  آن حرفها فرق دارد ، ناگفته هایت را می گویم میدانی که ؟


کسی که نگاهت را نفهمید...

توضیح های طولانی ات را هم نخواهد فهمید ....!!

از بعضی ها هیچ انتظاری ندارم

همین که

جفتک نیدازند!!

ازشون ممنون میشم
...

"مَردُم" چیست؟

مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه

و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی...!

برای مَردم خیلی مهمه که تو ...

"دلگیر نباش"

دلت که "گیر" باشد رها نمی شوی...

یادت باشد خداوند بندگان خویش را "با انچه بدان دلبسته اند می آزماید..."


تو ویکی‌پدیا دیدم که بیشتر از 100نوع زبانِ مختلف در کل جهان داریم ....

یعنی آدما بیشتراز 100جورِ مختلف حرف میزنند تا منظور خودشون رو , احساسشون رو , عواطفشون رو ... بیان کنند و به دیگران بفهمونند ...

اما بین اینهمه زبان , نام یکی از رایج ترین زبان های دنیا جا افتاده !
آره رایج ترین و پرگویش ترین زبانی که همه ی جهانی ها بدون استثنا ازش استفاده میکنند ...

زبانی که نه تنها اسمش بین بقیه ی انواع زبان ها نیست ؛
بلکه تابحال کسی اونو ترجمه هم نکرده ...
زبانی که اغلبِ مواقع فهمیده نمیشه ...

زبانِ سکوت .......
من به بی محلی آدمها عادت دارم

آهسته بیا

چیزی هم ننویس 

نظر هم نگذار 

همان که بخوانی بس است 

من به بی محلی آدمها عادت دارم!!

همین که میایی کافیست...!

یک روزی می رسد...
یک ملافه ی سفید پایان میدهد...
به من ...
به شیطنت هایم ...
به بازیگوشی هایم ...
به خنده های بلندم...
روزی که همه با دیدن عکسم...
بغض میکنند و میگویند...
دیوانه دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده .....

(مخاطب خاص)
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دست های کوچکش

به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا… آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعا " می کند!!!!!

پانوشت : این روزها "آوای باران"  دل خیلی ها را "بارانی" می کند ! میفهمی که چه میگویم....

" دُنیا

پُر از آدم هایی ست

که همدیگر را گُم کرده اند ... ! "

آغوش درمان همه ی درد هاست......


 وقتی کسی هست که دوست داشتن تو را بین بازوانش مضاعف می کند.


آغوش هایمان را ذخیره نکنیم ...


آغوش را باید خرج کرد. باید دوست داشتن را بین بازوان ِ احساس گرفت.


آغوش ، خاطره ها را ، بودن ها را ، دلتنگی ها را ... همه را آرام می کند.


آغوش را دریابید ...

آخر یک روز

از واژه ها بیرونت می آورم
میگذارمت روبرویم
و به تو می فهمانم
که من
بیش از این شعرها
نیازت دارم....

درد ها فراموش می شوند ولی همدرد ها هرگز . . .

من بودن آنهایی را می خواهم که حتی یادشان

زندگی را زیباتر می کند

مثل .....

کجای کار غلط بوده...

که امروز

عشق را

هیچ جآ باور نمی کنیم...!

مین بیر دانا دردیم اُولا ، سن گلن‌ده درمان اُولور

سن گیدن‌ده خوش اُولسام‌دا، اورک آچیلمیر، قان اُولور

منیم سنه باخیش‌لاریم ، هامّی‌سی بیر بهانه دی

هیچ اُولماسا بو جانسیزا،گوز آلتی باخـسان جان اُولور

عقل منه دییر دایان ، عشق دییر گل دُولاناخ

عقلیم سنی گر تانیا ، اُو دا سنه حیران اُولور

صبا بیر آی اسمییَجاخ ، هیچ بولمورم کی نیلییم

اورک‌ده کی سوزلریمی ، یازا بولسم دیوان اُولور

 

"منیم اورگیم چیرپینیر اما ....."


وفاداری آدم ها را (زمان) ثابت می کند


نه (زبان)

 

قرار شد اشکـَنـَک باشد و سر شکستـَنَک 

اما این بازی که تو راه انداختی ... 

سراسر دل شکستنـَک بود و بس!

این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند !

زیبایی هایش را بیرون بکشد …

تلخی هایش را صبر کند …

آدمهای امروز ، دوست های کنسروی می خواهند !

یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیرین و مهربان

از تویش بپرد بیرون !

و هی لبخند بزند و بگوید :

” حق با توست”


ساده لباس بپوش!

ساده راه برو !

اما در برخورد با دیگران ساده نباش!!

دلم قدم زدن میخواهد ...

پالتویی پوشیده ام ...

شال گردنی پیچیده ام دور گردنم ...

آماده ی آماده ام ...

همه چیز هست جز " تو"

تعمیرگاهی باید ساخت

از آغوشت ...

برای وقت هایی که

حالم بدجور

خراب است ...!

گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!
که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..
و همچون تاریکی در هراسی
حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی
تو خود، او بودی و او تو نبود...
چه بد کردیم به خود...
هر چیز زمانی دارد
نفس هم که باشی
دیر برسی
من رفته ام . . .

ایستاده ام….
تنها….
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا ….
انگشت هایم را می شمارم
یک.
دو..
سه…
ودست های تو در هم فرو رفته اند
تو ….
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی….
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی…
ومن ….
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس….
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش…
هنوز هم قافیه را به چشمان تو

می بازم.…
مطمئن باش!

نمیدانم فرهاد

ازچه می نالید!...

اوکه تمام زندگی اش

(شیرین) بود.....

"..."




برو، نفس بگیر و برگرد
شاید عشقم راه نفست رو بسته
برو، من که نمی تونم نگه ات دارم
اگه مثل کوه هم بایستم راهی برای رد شدن از احساسم پیدا میکنی
برو، جدایی رو قبول کردم
من، حتی اگه نباشی هم میتوانم عاشقت بمانم.


میدانید درد کجاست...؟درد اینجاست که :

برهنگی مد شده و "نجابت و حیا خز"..!!

داستان هم از آنجا شروع شد که شما دوست عزیز لایک را بر برهنه ها زدید نه به نجیب ها!!

خودتان قضاوت کنید کدام یک لایق لایک و تایید هستند...؟؟

درد اینجاست که برهنگی شده "روشن فکری"..و نجابت و حیا شده "امل بازی"..

درد اینجاست که به برهنگی میگویند "آزادی"...!!

و به کدام عقل و منطق "فحشا" را آزادی معنی میکنید؟؟

و وای بر آن دختری که "پاکی" و "معصومیت" خود را حرام کوبیدن لایک های پر "هوس" میکند..!!!!

خسته ام !

از این دلداری های مجازی


دلم شانه های حقیقی میخواهد!

پانوشت:عزیز دلم هنوز وقتی آسمان دلم ابریست لمس سبک دستان مهربانت را روی مو هایم حس می کنم...تو هنوز با تمام نبودنت تنها پناهگاه من از این آدمهایی ...



یادتان باشد که اعتماد المثنّی ندارد ... 

هی قلب بیچاره !

به کام این دنیا تو دود شدی

من خاکستر ...

دلخور که میشَوم

بغض میکنم می آیم پشت صفحه ی مانیتورم

 کامنت مینویسم ُ صورتک میگذارم

 صورتکی که میخندد و پشتش قایم میشوم

که فکر کنی میخندم و بخندی...

اشکهایم میآیند

و من مدام با صورتک مجازی ام میخندم
!!
گوش کن !
صدای نفسهای "پاییز" را ،
نگرانی هایت را به برگ های درختان بیاویز
چند روز دیگر میریزند ...

فقط یه کلمه باعث میشه دنیای زندگیت عوض شه ;

 .

 .

 .

 .

"نرو"

این روزها دلم غریبی میکند...
دلم، دلی را میخواهد که برایش دل باشد، عشق باشد، مهر باشد...
دلم تنها یک دل میخواهد...
همین


گمشده در میان هیاهوی سریال های کره ای و لاست،سقوط هواپیماهای روسی و حسرت ایر باس وبوئینگ، بنجلهای چینی و مجددا کره ای. گمشده در هیاهوی VOA ،BBC،و شبکه خبر!
ما گمشده ایم میان حسین وکوروش . میان محرم و جشن های 2500ساله. سرگردان، گاهی متوسل به رنگ “سبز” ،گاهی از آن گریزان. ملتی گمشده که هنوز نمی داند از کدام مسیر می تواند به آنچه سالهاست آرزویش را دارد، برسد.گمشده میان احساسات میهن پرستانه وعقاید مذهبی...ما گمشده درمیان نظریات اپوزیسیون سلطنت طلب و سیاسیون وطنی...
ما گمشده در میان نفت و انرژی هسته ای..ما گمشده در میان ایران خودرو،سایپا و بنز و بی،ام،و....ما گمشده میان اوباما و پوتین هستیم وهنوز درک نکرده ایم که تا خود را پیدا نکنیم اوباما با پوتین هیچ فرقی ندارد.فقط شعار مرگ بر آمریکا رابا شعار مرگ بر چین روسیه عوض کردیم،اما خودمان عوض نشدیم. ما همان هائی هستیم که 30 سال پیش بودیم فقط کمی مدرن تر. اگر دیروز شب نامه بود و نوار،امروز فیس بوک است و موبایل.. می ترسم که این دور باطل تا ابد ادامه پیدا کند...ما گمشده ایم در میان اینهمه حرف های تکراری و بیهوده....

مردم ما از کمبود ها و کسریها گله ندارند،
آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را در می آورد
وجود تبعیضات ناروا و سوء استفاده از بیت المال است و بس!
شهید محمد علی رجایی

تنها

همیشه نمی شود

زد به بی خیالی و گفت:


تنها امده ام ٬ تنها می روم...

یک وقت هایی

شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای

کم میاوری ! ...

دل وامانده ات

یک نفر
را می خواهد ..!!

بزرگترین فرمانروایی دنیا را داری ..............


تمام شهرهای قلبم را فتح کرده ای!

قدرت کلماتت را بالا ببر

نه صدایت را !

این باران است

که باعث رشد گلها میشود

نه رعد و برق !

بزرگترین پشیمانی ام ،


ساعت ها جمله ساختن ،


برای کسی بود ...


که
هیچ کلمه لیاقتِ تعریف تو  را نداشت ........!

تمام "امن یجیب" های دلم را گره زده ام به کلماتت

و روانه ی آسمان کرده ام

من مطمئنم ، خدا تو را برای دلم نگه می دارد

این عصرهای بارانی ...

عجیب بوی نفس های تو را می دهد ...

گوئی تو اتفاق می افتی ...

و من دچار می شوم ...

تمام " من" دارد " تو" می شود

به کسی نگو دارم دیوانه ات می شوم

کوچکتر که بودم...

فکر میکردم باران اشک خداست!

ولی مگه خدا هم گریه میکنه؟چرا باید دل خدا بگیره؟؟؟

دوست داشتم زیر باران قدم بزنم

تا بوی خدارو حس کنم!!!!

اشک خدارا در یک کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت

کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!!!

آسمان که خاکستری میشد دل من ابری میشد...

حس میکردم که آدمها دل خدارو شکستند!!!

ویا از یاد خدا غافل شدند

همه میگفتند باران رحمت خداست!!!

ولی حس کودکانه ی من میگفت:

خدا دلش از دست آدمها گرفته...


غم هایی که...

چشمانت را خیس نمی کنند...

دلت را به آتش می کشند...

بی صدا سوختن دردناکتر است ...


" فقط مردها غیرت ندارند "...

باورکن زنها هم رگ غیرتی دارند..

که اگر گل کند ....!

همه ی مردانگی ات زیر سوال میرود ...!!!

تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند

و من رگ غیرتم باد !

عجب

نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !

درست متر کن !

آدم ها هم قد خودشان اند ،

نه هم قد تصورات تو...

لبخند تو

اندوخته ی آب حیات است

اسراف نکن

این همه در مصرف خـنده....


برای "یکی"

نمی دانم

چرا بین این همه آدم


پیله کرده ام


به تو

شاید فقط با تو

پروانه می شوم

دست از پا خطا کنی


تعویض میشوی..

همین حوالی کسی شبیه توست.

این است پیام عشق های امروزی!

دستم

به تو که نمی رسد،

فقط حریف واژه ها می شوم !

گاهی،

هوس می کنم،

تمام سطر های این وبلاگ رو را،

از نام تو پرکنم …

تنگاتنگ هم،

بی هیچ فاصله ای !!

از بس که خالی ام از تو …

از بس که تو را کم دارم …

آخر مگر با وبلاگ  هم،

زندگی می شود....

به چشمهایت بگو . . .

نگاهم نکنند ...

بگو وقتی خیره ات می شوم

سرشان به کار خودشان باشد . . . !

نه که فکر کنی خجالت می کشم ها . . .

نه !

حواسم نیست . . . عاشقت می شوم...!!!

کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران‌ها


تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم
که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

اگه منم جای پینوکیو بودم شاید

گول گربه نره و روباه مکار رو میخوردُ

میرفتم سکه ها رو واسه درخت شدن چال میکردن..

آره..

.. گاهی آدم فکر میکنه زرنگه..

ولی تهِ ش میفهمه چقد زودباور بوده....

همین که لابلای کلماتم

نَفَس میکشی

راه میروی

در آغوشم میگیری

همین که پناه ِ واژه هایم شده ای

همین که سایه ات هست

همین که کلماتم از بی "تو"یی

یتیم نشده اند

کافی‌ست برای یک عمر آرامش ؛

باش . . .

حتی همین قدر دور

حتی همین قدر دست نیافتنی

حتی همین قدر دست نیافتنی

غرورم ...

محکم تر از این حرف ها بود ...

اما لبخند تو ...

فرو ریخت تمام ستون های دلم را ..

سکوت همزاد تلخی است

که در اینجا نفس می کشد

تا سنگینی سال ها نبودنت را

پیشاپیش بر شانه هایم احساس کنم

هیچ گاه نباید به اجبار خندید ...


گاهی باید تانهایت آرامش گریست ....


تبسم بعد از گریه


از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتر است ..

در یک ساعت می شود

کسی را دوست داشت

در یک روز می شود

عاشق شد

ولی یک عمر طول خواهد کشید

تا کسی را فراموش کرد.

نو برمی گردی و من می مانم

مهم نیست که چه می گویند مردم

مردم همیشه باید حرفی برای گفتن داشته باشند

گردنم درد میکند!

از همان وقتى که

همه چیز را به گردن من انداختى!

دوست نداشتنت را

بى توجهى هایت را

رفتنت را ...

اگر کارگردان بودم

صدای نفس هایت

موسیقی متن تمام فیلم هایم بود…

زیر پای نگاهم نگرانی سبز شدبس که


در انتظارت چشم به راه ماندم


بازگشتت به دنیای من رویای محال شبهای من است


رویایی که میدانم ممکن نمیشود


"هیچ وقت"

نمی گوید تو را می خواهم !

نمی گوید باش !

حتی نمی گوید به من برو راحتم بگذار

معشوق من ،

حرف های عاشقانه ام را می خواند
شاید گاهی لبخندی میزند و ...
و بی هیچ واژه ای از احساسم میگذرد .


هر روز


هر روز


هر روز

بعضی ها

فقط برای این می آیند

که عاشقمان کنند و بی قرار !

یک مُشت خاطره به آغوشمان بریزند و همین

بروند و با هرچه یادمان داده اند

تنهایمان بگذارند ..

یعضی ها فقط می آیند

که زود بروند ،

که داغ شوند و روی دلمان بمانند ..

حماقت چیست…؟

این که من…

تو را…

با تمام بدی هایی که در حقم میکنی…!!

هنوز…

دوست دارم!

چمدان امیدم را می بندم

یادم باشد خنده ها و بوسه هایم را جا نگذارم

آری مسافرم

تا دیار آغوش  تو چند فرسخی بیش نمانده

کمی از دلتنگی دور شده ام ..

بی تاب نباش

که این مقصد هیچ گاه مبدا نخواهد شد

مهمانی که میزبانش نگاه  تو باشد

دیگر رفتنی نیست ..

می گویند :

” خوش به حالت !

از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی … ! ”

نمی دانند

بعضی دردهآ

کمر خم می کنند ، نه ابرو !




حضور نشانه ی بودن نیست... گاه غایبی خاطره اش هزاران آینه را به تصویر می کشد....
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چه کلمه ی مظومی است" قسمت"

گاهی تمام تقصیرهای مارا

به عهده میگیرد!!. ...

می لرزد ( ! )


دلم را می گویم • • •


وقتی که لبخندت ، رو به من باشد

چه مسخره است

سوال امتحان که میگوید

لطفاً جای خالی را پر کنید...

من اگر میتوانستم, جای خالی " تو "را پر میکردم


پانوشت:انتظار کشیدن خیلی سخته...همین

جدایی " آنقدر ها هم که

فکر می کنی

تلخ نیست !

اگر هنوز حرف های من را

باور نداری،...

از " نادر و سیمین " بپرس

که از تمام دنیا

جایزه گرفته اند !!!



پسر خانوم!

این ابرو نبود

که برداشتی

آبرو بود!


پانوشت : آدم خجالت میکشه از مرد بودنش وقتی این صحنه ها رو میبینه!!! اه حالم بهم خورد...

باور نمی کنم

اینگونه عاشقانه

در من، حبس شده باشی!!

بگو با چه جادوئی ...

مرا اینگونه ناعادلانه وقف خودت کردی؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اومدیم بعضیا رو آدم کنیم

زیادی روشون کار کردیم " خدا" شدن!!


پانوشت: مخاطبم همین دوست "نا دوستم" ...(ر. ز)....


نمی گفت بیا ...
نمی گفت بمان ...
حتی نمی گفت برو، راحتم بگذار ...
می آمد،
حرف های عاشقانه می شنید،
لبخند می زد و می رفت ...
این کار هر شب او بود ...!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

گریه 


کار کمی ست 


برای توصیف نداشتنت . . .


دارم به رفتار پرشکوهی


شبیه به مرگ فکر می کنم . .!!

قله ای که چند بار فتح شود:

بی شک روزی تفریح گاه عمومی می شود

آهای رفیق …...!!

مواظب "دلت" باش......!!

گاهی همه چیز قفل میشود!

ذهنت...

فکرت...

زبانت...

و پیامدش میشود...

سکوت...

سکوتی نه چندان خوشایند....!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
همه ادعا دارند طعم خیانت را چشیده اند...

همه ادعا دارند که بدی را به چشم دیده اند...

همه ادعا دارند که تنهایی را کشیده اند...

پس کیست که این دنیا را به گند کشیده است؟؟؟
با " یکی بود یکی نبود "
شُروع می شود این قصه
با " یکی ماند ، یکی نماند "
تمام !!
یکی من بودم یا تو ، مهم نیست . . !
مهم
قصه ایست که تمام می شود...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
آدمی که بیصدا قهر میکند،

میخواهد که بماند!

که دوباره بخواهد،

که دوباره خواسته شود!

وگرنه او رفتن را خوب بلد است..


هر کس جای من بود، می بُرید؛

اما من هنوز می دوزم؛

چشم امید به راه ...


لابه لای توضیح المسائل دلم را میگردم

تا ببینم چه شد

که به یکباره

دیدنت را بر من حرام شد!!!

من ساده‌ام

ومعصوم

و الفبای عشق‌ام

محدود به چند حرف ساده است

تا باآن‌ها

بتوانم بگویم

"دوستت دارم"

همین!

نسل من

از بیرون خوبه

ولی از تو سوختست...!

گیرم تمام این ,

صفحه را هم عاشقانه نوشتم ...

از این ستون تا آن ستون ...

هیچ فرجی نخواهد شد ...

وقتیکه " دلت " برایم ,

" تنگ " نمی شود ..................!

اونی که از من گذشت

واسه من در گذشت

روحش شاد و یادش فراموش !!

از چشمهات هر چه بگویم عجیب نیست

سرزمین من همین لبخند های توست

که میانه ی جزر و مد نگاهت گیر میکند

نمیداند بیاید یا برود

باشد یا نباشد
بخندد یا…!!!!!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

آدم ها لالت می کنند…

بعد هی می پرسند…

چرا حرف نمی زنی؟

این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست…

پانوشت: حاج آقا....مواظب باش عمامه ات رو باد نبره!! " آ رئیس"

بیا برای یکبار هم که شده…
دست به خلاف بزنیم…!
من اندوه و قلب تو را می دزدم…!
تو تنهایی و روح مرا…!!

برای من این ساعت‌ها جور خاصی‌ می گذرند !

نمی‌دانی هیچکس نمی‌داند .

پشت نبودن‌های تو زمان چه بی‌ رحمانه نبضش میزند

تیک تیک نیست بعد از تو هیچ چیز آنقدر تکان دهنده نیست .

که حالی‌‌ام شود تو هرگز نبوده ای تمرین تحملی کشنده است

نیت فراموش کردن هزار بار تکرار می کنم

نبود نبود باز یک نفر در درونم لج می‌کند

دلش می‌خواهد که تو بوده باشی‌

خدااای من !!!! حتی نوشتنش هم غمگین ترم می‌کند

تو ... دیگر ... نیستی..

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

انسان ها هراز چندگاهی از جایی می افتند..!

از پا...

از نفس...

از لبه پرتگاهی...

از این ور بوم...

از دماغ فیل...

از چاله به چاه...

از عرش به فرش...

از چشم...

از چشم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

صدا بزن مرا ،

مهم نیست به چه نامی ...

فقط "میم"ِ مالکیت را آخرش بگذار ...

می خواهم باور کنم ... مال تو هستم

باید به بعضی ها گفت :

ظرفیت پشت تکمیل است

لطفا از جلو خنجر بزن …


پانوشت: سوزی آت یره سوز صاحبی گوتورسون!!

باور کن!

کار من نیست ،

کار دل است

دلم

جایی میان نفس هایت

گیر کرده است!

هیچ کس جای مادران را نمی گیرد

ماران حتی درپیری هم فرزندشان را تنها نمی گذارند

قدر "مادر "رو بدونیم!!

به خدا، دوست داشتن یک وظیفه نیست
دوست داشتن یک اجبار نیست
چیزی نیست که همه حتماً باید روزی به آن برسند
 یک موهبت است
یک عطیه‌ی الهی‌ست
دوست داشتن یک لیاقت است
چیزی نیست که هر کسی را بدان راه باشد!!

اینجا قران هم بخوانی

برایت حرف میسازند!

میگویند: با خدا رابطه دارد..


پانوشت: دلخورم از خنده هات که حس خوبی بهم نداد!!

مخاطب: آ رئیس

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شنیده بودم " پا "، " قلب دوم " است

امّا باور نداشتم
تا آن زمان که فهمیدم
وقتی دل ماندن ندارم ...
پای ایستادن هم نیست ...!!!