امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشی
از محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش
امروز هر چقدر دلها را شاد کنی
کسی به تو خورده نمیگیره پس شادی بخش باش
امروز هرچقدر نفس بکشی
جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه
پس از اعماق وجودت نفس بکش
امروز هر چقدر آرزو کنی چشمه ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن
امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشه
پس صدایش کن
او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت
و عاشق بودن هایت است
امروز امروز است...
انسانیت غذا دادن به گدا نیست...!
وقتیکه اندازه آن گدا ،گرسنه باشی...
و غذایت را به او بدهی ، انسانی...
امام حسین(ع) را چه کسی به شهادت رساند؟!!!!!! تشنگان بصیرت بخوانند.......
فردی که 16 بار پای پیاده به حج رفت!
یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است.
از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت.
این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود.
هنوزم که هنوز است،
گره هاى بسته ى زندگى مان را با دستان پر مهر و کوچک شما باز مى کنیم ...
هنوزم که هنوز است،
وقتى مشکلى گریبان گیر مى شود، "مادربزرگ"، "نذر" مى کند و "سفره"ى تو را مى اندازد ...
مى گوید: "سفره ى حضرت رقیه"، "گره گشا"ست!...
"لقمه هاى نان، پنیر و سبزى"، "خرما"، "حلوا" و "شیرینى"، زینت سفره شده و "روضه ى خرابه و...کربلا و...شام بلا" بهترین چاشنى این سنَّت دیرینه مى شود ...
گرچه شما،
"عطش" را خجالت زده ى خود کردید
و "گرسنگى" را پاى بند خود!
اما قصّه ى "عمّه ، بابایم کجاست"؟...
دل مان را کباب مى کند!
ما یتیمیم و... فقیریم و... اسیر...
دریابید این دل خراب را...
این دست خالى را...
و این، چشم منتظر را !
سومین روز عاشقى ست!
سینه زنان! بسم الله ...
پانوشت: در حال تدارک مراسم عزاداری خیابانی سه ساله های حسینی تسوج هستیم....خاتـــون کمکمان کن!
گاهی برای "او" چیزهایی می نویسی بعد پاک میکنی !
پاک میکنی!
او هیچ یک از حرف های تو را نمی خواند
اما تو تمام حرف هایت را گفته ای ....
این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد
یک نفر را کشف کند !
زیبایی هایش را بیرون بکشد ...
تلخی هایش را صبر کند ...
آدمهای امروز، دوست های کنسروی می خواهند!
یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون!
و هی لبخند بزند و بگوید:
"حق با توست"
زن ...
با چشمانش حرف میزند ؛
دوست داشتنش را با نگاهش میگوید ،
دلتنگی در چشمانش اشک میشود !
وقت شادی ؛
چشمانش برق میزند ...
وقت عشق بازی
چشمانش خُمار میشود ،
تمام دنیا را میشود در چشم زن خلاصه کرد !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ! ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ...
پانوشت : "مخاطب خاص" این پست یکی از خبرنگاران شهرستان هست که حق دوستی رو خوب به جا آورد!!!
* ب . ب
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ای ...
یا ابوفاضل (ع) ...
تو گفتی "عدالت اجتماعی" و ما حتی از حال و روز همسایه غافل ماندیم...
تو گفتی "وجدان کاری و انضباط اجتماعی" و ما گاهی یواشکی چراغ قرمز ها را نادیده گرفتیم...
تو گفتی "انضباط اقتصادی" و ما گاهی در مورد اموالمان حساسیت به خرج ندادیم که صد در صد حلال باشند...
تو گفتی "نهضت خدمت رسانی به مردم" و ما نهضت خدمت رسانی به جیب خودمان را اجرا کردیم...
تو گفتی "همبستگی ملی و مشارکت عمومی" و ما حتی در خانواده خودمان رای دیگران را مقدم بر رای خودم ندانستیم...
تو گفتی "نوآوری و شکوفایی" و ما حتی در یک تحقیق ساده دانشگاهی خلاقیت به خرج ندادیم و مطالب را کپی پیست کردیم...
تو گفتی "اصلاح الگوی مصرف" و ما حتی هنگام مسواک زدن شیر آب را نبستیم...
تو گفتی "همت مضاعف و کار مضاعف" و ما حتی کاری را که بر عهده مان گذاشته شده بود به درستی انجام ندادیم...
تو گفتی "تولید ملی ‘ حمایت از کار و سرمایه ایرانی" و ما حتی حاضر نشدیم برای خانه خودمان یک وسیله برقی ایرانی بخریم...
تو گفتی "اقتصاد و فرهنگ" و ما حتی کار اشتباه دوست صمیمیمان را به او گوشزد نکردیم...
و ما از ولایتی بودن تنها یک ادعا داریم...
زندگی به من یاد داده
برای داشتن آرامش و آسایش
امروز را با خدا قدم بر دارم
و فردا را به او بسپارم ...
گاهی می آید
زمزمه ی یک نسیم
آری...
اینبار خبری از قاصدک نیست
کجاست؟؟؟
شاید تنها می خواهد...
موهایت را به رسم دستانم
اندکی نوازش دهد!!!
نمی دانم چشمانت با من چه میکند!!!
فقط وقتی که نگاهم میکنی چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد
که حس می کنم چقدر زیباست
فدا شدن ...
برای چشمهای که تمام دنیای من است...
خوشبختی
رنگین کمان لبخند توست !
که…. با هر ترنم باران
شکل می گیرد!
«فقط خوشحال باش»
من اشک آسمان را در می آورم!
ما به گربه «پیشیک» می گوییم !
به «ننو » هم « بئشیک » می گوییم !
سیلی آبداررا «شاپالاق »!
به لگد هم « تپیک » می گوییم !
خوب گوش کن،
صداى نفس هاى پاییز را می شنوی :
نگرانى هایت را از برگ هاى درختان آویزان کن،
چند روز دیگر می ریزند...
دلتان پیوسته شاد.
بگو شب از کجای قصه شروع می شود
که عبور ستاره ای بر مدار ابدیت,
بهانه های کوچک خوشبختی را
به ذهن خسته من هدیه می دهند...؟!
مستی غریبانه ای بوده است شاید,
که سرگردان در فاصله کوتاه لب هامان,
سرود آزادی خوانده است شبی.
بگو به آسمان بگو...
بوسه ها پرواز نخواهند کرد!!
یکی از دوستان مقر موعود در پست "دود"
چند تا نظر خصوصی گذاشتند برام
خواستم از این طریق بگم:
چرا فکر می کنند مخاطب این پست ایشان هستند؟
!!
برام سوال شده این واقعا؟!
اینجا . . .
نمی توان به کسی نزدیک شد
آدمها . . .
از دور دوست داشتنی ترند . . . !
پانوشت : این حقیقت دنیای مجازی هست!
یکی هست
که مثل هیچ کس نیست
یکی هست
که می خواهم همیشه باشد
دوست داشتن به همین سادگیست
از گفتن "دوستت دارم " هیچوقت نترسید
چون گاهی برای ابراز عشق خیلی دیر میشود ...
حق داری دلاور، اگر من هم بودم لقمه در گلویم می ماند...
بروی در میدان جان و خون را فدای اسلام کنی،
اما ثمره ایثارت را اینگونه ببینی...
هیچ وقت از خودمون پرسیدیم قیمت یه روز زندگى چنده؟
ما که قیمت همه چیزو با پول میسنجیم تا حالا شده از خدا بپرسیم:
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بى عیب چقدر مى ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟
قیمت یه سلامتى فابریک چقدره؟
و خیلى سوال ها مثل این....
چیه...؟
خیلى خنده داره نه؟
اگه یه روزى فهمیدیم قیمت یه لیتر بارون چنده؟قیمت یه ساعت روشنایى خورشید چنده؟
چقدر باید بابت مکالمه رایگان با خدا پول پرداخت کنیم؟
یا اینکه چقدر بدیم تا بى منت نفسمون رو،با طراوت طبیعت پر کنیم....
تموم قشنگى هاى دنیا مال ما،مجانى مجانى
خدایا برای تمام نعمتهایت هزاران بار سپاس
خدا دوستت دارم..
پانوشت : چقدر دوستت دارم خدا....
به لبخند هایمان
* و اِن یَکاد *
آویزان میکنم..!
این روزها
درحوالی دلخوشی های مآ
کسی نظرش را
"تنگ"
کرده است...!
اگر دعایت مستجاب نشد، برو و گوشه ای بنشین...
یک دل سیر گریه کن...
شاید لازم باشد میان گریه هایت بگویی :
« اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا»
خدایا! ببخش آن گناهانیم را که دعایم را حبس کرده است...
" شهدا راضی نیستند
از روی کسی رد بشن
تا به آرامش برسن !
هر چند بعضی ها از روی شهدا رد شدن
و
به خیلی چیزا رسیدن . . . "
هر چه زمان میگذرد
شعر را بیشتر دوست دارم.
زیرا شعر
چونان زیبارُوی مُرددی است
که روز با او وعدهی دیدار میگذارم
اما به ندرت میآید
یا هرگز نمیآید...!
طی کردن راه ها
راحت تر از
نگاه کردن به آدم ها بود.
میان جاده های طولانی
رهایم کن،
اما میان آدم ها
هرگز تنهایم مگذار..
لحظه هایی هستند که هستیم...
چه تنها،چه در جمع...اما خودمان نیستیم...
انگار روحمان می رود، همان جا که می خواهد...
بیصدا!!! بی هیاهو!!!همان لحظه هایی که...
خدایا...
ببخش که یک عمر
عاشقانه هایم را
خرج این و آن کردم!
و به تو فقط یک مشت خمیازه و
کسلی و بی حوصلگی
تحویل دادم!
مرا
جدا کن ٬
از اهل زمین !
دستم را بگیر …
میخو اهم ٬ در دنیای آرام تـُو
میان نفس هایت
آرام بگیرم . . .
من مینویسم ازعشق بین زوج های مذهبی....
مینویسم از محبت هایی که اساسش عشق به خداست...
غفلت از من بچه مذهبی هست ...که نگذاشتم دیده شوم....
کسی عشق های آسمانی ما را ندیده....
مینویسم تا بدانند عشق اصلی مال ما بچه مذهبی هاست ..
نه آن عشق های پوچ خیابانی....
پانوشت : تقدیم به همسرم که هر روز که می گذرد من رو به خدا نزدیکتر می کند!
مجری: به به...تابستون داره تموم میشه و کم کم باید آماده شین واس مدرسه رفتن!
کلاه قرمزی: ای بابا خیلی اتفاق خوبیه شمام هی یادآوری کن!
ببعی: باز آمد بوی ماه مدرسه...
پسرعمه: ینی من این آهنگو که میشنوم میخوام سرمو بکوبم به دیوار!
مجری: اگه بدونین تو مدرسه چقدر خوش میگذره...من که دلم واس مدرسه رفتن یه ذره شده
کلاه قرمزی: خب اگه دلت تنگ شده بیا جای من برو مدرسه،من یه جوری با این دلتنگی کنار میام!
مجری: میدونین اگه مدرسه نرین بزرگ که شدین بیکار میمونین؟
پسرعمه: این پسر عباس آقا که اینهمه درس خونده مهندس شده مگه بیکار نیس!؟
مجری: خب بعضیا هرچی میگردن نمیتونن کار پیدا کنن
کلاه قرمزی: بله بقیه هم از همون اول میدونن کار پیدا نمیشه اصلاٌ نمیگردن!
پانوشت : حرف حساب جواب نداره!! :دی
چیزی که سرنوشت انسان را می سازد
استعدادهایش نیست
انتخابهایش است!
پانوشت :در هیچ اساس نامه ای حق تماشای تو به رسمیت شناخته نشده!خیالت تخت تحریم کن! چادر بکش به تمام چشم ها چون برنامه صلح آمیزی در کار نیست..
در من کوچه هاییست که با تو ...
سفر هاییست که با تو ...
روزهاییست که با تو ...
شبهایست که با تو ...
عاشقانه هایست که با تو ...
نگشته ام .
نرفته ام .
سرنکرده ام.
آرام نیافته ام .
نگفته ام .
می بینی چقدر با تو کار دارم ؟؟؟!!!
پانوشت : تقدیم به همسرم...
یک زن زیبا “چشم” را خشنود می کند و
یک زن خوب “دل” را
اولی یک “جواهر” است و
دومی یک “گنج” . . .
خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست
همین دوست داشتن هاست
در آغوش گرفتن هاست
خوشبختی همین لحظه های ماست،
همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم!
تکثیر ﺗﻮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ...
ﯾﻌﻨﯽ ..
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ..
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
از تمام زمین یک خیابان را…
و از تمام تو…
یک دست که قفل شود در دست من…
بیمار خنده های توام
بیشتر بخند...
پانوشت : یارب این شاخهی گل، از شش جهتش دار نگاه **این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد
(هدیه)++ شعر زیبایی از دکتر اصغر هادی پور "شاعر توانمند شهرستان شبستر --- در ادامه مطلب بخوانید!
به کبوتران حرمت
میاندیشم
و
میگویم ؛
نکند حوائج ما را
میبندید به پایشان
و
اینها میپرند تا
خدا ....
● السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ●
هنگامی که در زندگی اوج میگیری،
دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی
اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری،
آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند.
امشب دلم هوس پرواز دارد
تا در این راه بندان آسمان
مسافر حرم شوم...
میخواهم بر لب پنجره ای بنشینم که همیشه گشاده است
با اینکه این بلیط ماندن است که در دستانم مانده است ولی ،
میدانم برای زیارتت نیاز نیست ، دست هایم را به پنجره فولادت گره بزنم
دور دور هم که باشم ، یقین دارم در میان همهمه زائرانت ، صدایم را میشنوی
به رسم همیشگی دست به سینه میگویم:
سلام ، آقای مهربانم
حال بگو اذن ورود میدهی؟؟
"ساحل امن"
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ...
پانوشت : خوش به حال "هادی" که الان کنار ضریح آقاست....
آمیرزا : ندیدی و نشنیدی که خیلی از مجید بدتراش
یه شبه حُر شدن
و خیلی از منو تو بهتراش
یه شبه خَر
فاصله حُریت و خَریت
همش یه نقطه اس ....
فرق ما این بود
تو نماز را ناز می خوانی و
من با ناز...!
همین شد که
نصیب تو شهادت شد
نصیب من یک دلِ تنگ . . .
پسرعمه: آقای مجری شما روزی چند ساعت کار میکنی؟
مجری: 10ساعت
پسرعمه: قیمت همه چی هم که 3برابر شده،نه؟
خدا دوست دارد بنده اش بگوید: خدایا! غلط کردم.
دیدید وقتی بچه ی شما اشتباهی می کند ، می آید به شما
می گوید : من غلط کردم ؛ چقدر خوشتان می آید .
گریه می کند و اشک می ریزد ، که آقاجون !غلط کردم ، من
را نزن.
شما او را بغل می کنید و به خودتان می چسبانید و نوازش
می کنید.
شما بنده اید ، این طورید، آن وقت خدا!
فقط یک کلمه انسان بگوید : '' خدایا! ، نفهمیدم ، بد کردم ،
عمرم را به بطالت صرف کردم''
آیت الله مجتهدی ره
خواستم بگویم گاهی، با دل من هم، اندکی بیشتر راه بیا...
اما!فکر می کنم، همه ی راه ها که با پا پیموده نمیشوند!
این روزها دستم را بگیر تا من، راه رفتن برای تو را بیاموزم!
زندگی مثل جلسه امتحان است...
بارها غلط مینویسیم.پاک میکنیم...
و دوباره غلط مینویسیم..
غافل از اینکه ناگهان مرگ فریاد میزند...
برگه ها بالا!!
سنجاق کرده اند
حیارا
عفت را
مهربانی را
عشق را
صفارا
ایمان را
ویک عالم چیزدیگررابه چادرت..
برای همین است...
که این چنین "سنگین وباوقار"راه میروی بانو!
پانوشت : تقدیم به همسرم....
خندیدن خوب است...
قهقهه عالیست...
گریستن آدم را آرام می کند...
اما...
لعنت بر بـُغض...
بغضی که آدم را ول نمیکند ...
یک صحنه دیده ام که دگر نیست چاره ام
آتش زده به این جگر پاره پاره ام
آن صحنه که رباب کمی آب خورد و گفت ؛
در سینه شیر آمده...کو شیرخواره ام ؟!!!
صدا میزند:
"یاکریم"ها را پَر بِدِه...
من اما تنها لب هایم را میگشایم: یا کریمُ.... یا کریمُ.... یا کریمُ...
آی واژگانم! پر بکشید به آسمان، سوی کریم...
دلم تنگ شده
نه برای پیام جنس مخالف
نه برای کامنت دیگران
نه برای آفرین گفتن های پست هام
نه برای فضای کثیف و آلوده ی مجازی
دلم برای کسی تنگ شده
که لحظه به لحظه به یادم است و من نیستم
دلم برای آقای غریبم تنگ شده
چه گویمت مولا جان، آری دلم تنگ شده
دگر با چه اعمالی صدایت کنم
با چه زبانی بخوانمت
چه کنیم آقا جان، بنگر حال خسته دلان را
گوشه چشمت ببرد سیاهی دلمان یا مهدی جان...
اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزهرا(س)
اولین اثر نافرمانی انسان از خدا،
عریان شدن بود.(1)
هیچ فکر کرده ای
چه قدر نافرمانی داشته ای
که اینچنین عریانی؟
دیشب قسمت آخر سریال ستایش بود
حشمت فردوس حرف قشنگی زد ...
گفت: قربونت برم ... یه چی رو که می گیری ، یه چیز دیگه میدی ، راضی ام ...
خدا هیچ دری رو نمی بندد،
مگر اینکه در دیگری را باز کند!
پانوشت : این جمله هم عین قصه زندگی منه! خدایا منم راضی ام....شکر
شعاع مهربانیت را
روز به روز زیادتر کن ،
آنقدر که روزی بتوانی
همه را در آن جای دهی ،
آنوقت تا خدا فاصله ای نیست ..
آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی ؛
دوست بدار !
کاری که خدا با تو می کند ...
پانوشت : خدایا دوستت دارم...
میگن «هرآنچه دیده بیند٬ دل کند یاد» ...
اما کسانی هم هستن که لازم نیست حتما ببینیشون ...
آنچنان در قلبت جا دارن که انگار سالهاست اون هارو میشناسی ...
به نظرم هرکس شد مصداق « انما انت مذکر»٬
... دامنه تاثیرش خیلی فراتر از جسم هست؛
... با روح آدم ها سر و کار داره ...
یک نفر مثل ... حضرت عشق " آقا سید علی " دوست داشتنی ام
پسر بچه ی سرطانی قبل از ورود به اتاق عمل به پرستار گفت :
خانم اجازه ؟
پرستار گفت : جونم عزیزم !
میشه من قبل از عمل بمیرم؟
آخه مامان و بابام واسه عمل پول ندارن!
شاید چالاکترین انسان نباشم
شاید بالا بلندترین یا نیرومندترین نباشم
شاید بهترین و زیرک ترین نباشم
اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم
و این کار ، هنر ” خوب بودن ” است . . .
دارد زمان آمدنت دیر می شود
ای همیشه آشنای من،
مهدی جان!
بازگرد . . .
دیگر جانی نمانده است،
. . . انسانیت نفس های آخر را می کشد!
انار دل زمین ترک خورده به انتظار تو . . .
تو نمی آیی . . . اما،
گنجشککان خندان . . .
به دانه های سرخ خیال تو نوک می زنند . . .
جوانیمان رفت و نیامدی،
دارد جوان سینه زنت پیر می شود . . .
حرفهای زیادی بلد نیستم
من تنها چشمان تو را دیدم
وگوشه ای از لبخندت
که حرفهایم را دزدید
از عشق چیزی نمی دانم
اما دوستت دارم
کودکانه تر از آنچه فکر کنی
می خواهم امروز از تو بنویسم
حتی اگر کودکانه باشد. . .
دلتنگ شدن برای کسی ...
این نیست که از آخرین باری که او را دیده اید
یا با او صحبت کرده اید چقدر گذشته است !!!
بلکه دلتنگی آن لحظه ایست
که در حال انجام کاری هستید ،
و آرزو می کنید که ...
کاش او نیز اکنون کنار شما بود !
و این لحظه خاص یعنی:
دلتنگی...
من...
جام چشم هایت را...
باعشق...
یک جا سر کشیدم...
و تو چه بی هوا،
تمام هستی ام شدی!
پانوشت: دست هایت که مال من باشد ...! هیچکس..! مرا..! دست کم نخواهد گرفت ..!
این روزها نمازهای یومیه ی مسلمانان غزه پنجگانه نیست!
ششگانه است:
صبح ، ظهر ، عصر، مغرب ، عشاء و "میت"!
امروز شعری برایت گفتم..
می دهم پرنده ها بیاورند
تو هم تکه ای از آسمان برایم بفرست از پنجره ام بیاویزم
شب ها اتاقم ماه ندارد..!
امام خمینی فرمودند:
اگر ما را محاصره اقتصادی کنند
فرزند رمضانیم
و اگر محاصره نظامی کردند
فرزند عاشورائیم
پانوشت : اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک...
این شعرها بروند به جهنم
من فقط دیوانه ی آن لحظه ای هستم که
قلبت زیر سرم
دست و پا می زند!
پانوشت : ضربان قلبم،تعداد نفس های [ توست ] . . .
مهم نیست چهره تان چگونه است،
وزن تان چقدر است و چه اندازه به
خود می رسید، کسی که لیاقتتان را داشته باشد
شما را به خاطر درونتان دوست خواهد داشت!
کاش هیچ وقت در شهر نمیپیچید!!!!
تیر از پای توبیرون کشیده اند
از آن روز همه فهمیدند
نماز نقطه ضعف علی است..
مرگ آن نیست
که در قبر سیاه دفن شوم
مرگ آن است
که از نوکری آل علی
حذف شوم . . .
پانوشت: گر عشقی هست و عاشقی نام تو "معشوق " و من عاشق و شیفته توام یا حسین . . .
همیشه
حرف از رفتن هاست
کاش
کسی
با آمدنش
غافلگیرمان کند !
پانوشت : اللهم عجل لولیک الفرج....آقاجان بی صدا بیا و غافلگیرمان کن...
کاش جایی برویم …!
تابلویی داشته باشد ..
که رویش خدا نوشته باشد :
پایان تمام دلتنگی ها …………!
وفاداری ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ !!
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ..
چه پر جرات میشود در برابرت،
کسی که میفهمد:
از ته دل دوستش داری..!
این را از چشمات فهمیدم!
کربلا هم همین شکل بود, مظلومی را کشتند و بقیه فقط نگاه کردند
این روزها پر طرفدارترین بازی در بین آدم ها ،
بازی با احساسات است....
مواظب باشید....!!!!!!!
آنقدر هوای حوصله ام سرد است ،
که انگشتان احساسم سِر شده است .
خدا جان ، دیگر توان خواستن ندارم ؛
امشب ، تو دعا کن . . .
من می گویم : آمین !
می گفت :
تحمل می کنم...
سختی پوشیدنش در روزهای گرم تابستان را...
دست و پا گیری اش را...
خاکی شدنش را...
طعنه شنیدن هایش را...
فقط به عشق شما بانو...
سختی های چادر سر کردن من...
از سیلی خوردن در کوچه های مدینه که سخت تر نیست
پانوشت: از همسرم به خاطر داشتن زیبنده ترین چیز یک "زن "یعنی ...حجاب... سپاسگزارم....
امشب برای رسیدن به آسمان نردبان لازم نیست،
دستت را که بلند کنی ستاره اینجاست
نگاهتان که آسمانی شد یاد ما را شهاب سنگی کنید
که گوشه ی کوچکی از آسمانتان را خط میزند
گاهی "دوست داشتن" پنهان بماند قشنگ تر است !
دوست داشتن را باید کشف کرد ؛
درک کرد و از آن لذت برد !.......
پانوشت : بدون سیب , کاشف جاذبه می شدم،تنها اگر :من و تو و نگاهت،قبل از نیوتن بودیم
بعضی از آیات هستند
که وقتی اونا رو می خونم،
شرمنده ی خدا میشم..
مثل همین آیه ی
" الیس الله بکاف عبده " (الزمر، آیه ۳۶)
آیا خدا، برای بندگانش کافی نیست؟
با این که دنیا پر است از لبخندهایی که
پشتشان غرض و مرض است
اما لبخندهایی هم وجود دارند که
یخت را اب می کنند...
کشفشان کن!